شام آخر

شــام آخــر

بخش اوّل

شام آخر

«26و چون ایشان غذا می‌خوردند، عیسی نان را گرفته، برکت داد و پاره کرده، به شاگردان داد و گفت: بگیرید و بخورید، این است بدن من.27و پیاله را گرفته، شکر نمود و بدیشان داده، گفت: همة شما از این بنوشید،28زیرا که این است خون من در عهد جدید که در راه بسیاری به جهت آمرزش گناهان ریخته می‌شود» ( متّی 26 : 26 - 28 ).

این واقعه در سی و سوّمین سال زندگی خداوند عیسی مسیح بر روی زمین، که مصادف با عید پسحِ یهودیان بوده اتّفاق افتاد. در آن شب که آخرین شب خداوند با شاگردانش بوده و در فردای آن شب می‌بایست مصلوب می‌گردید، او با انجام سه کار و افزودن آنها در شام پسح، به عنوانِ سنّتی که در عهد جدید می‌بایست نگاه داشته شود، پرده از راز پسح حقیقی بر می‌دارد.

سه کاری که خداوند در آن شب افزود عبارت است از: 1- شستن پاهای شاگردان، 2- تقسیم کردن یک عدد نان فطیر و توزیع آن بین تمام حاضرین برای خوردن به نماد این که بدن او است، 3- پر نمودن یک پیاله از شراب و چرخاندن آن میان حاضرین برای نوشیدن به نماد آن که خون او در عهد جدید است. و از شاگردانش خواست تا این عمل را هر ساله به نیّت او برگزار کنند.

این سنّت از آن پس با نام"شام آخر خداوند"در کلیسا مرسوم شد و یکی از سنّتهای ضروری و لازم‌الاجرا در کلیسا گردید. امّا این سنّت خداوند در طول تاریخ، توسّط شیّادان مسیحی نما، در بسیاری از کلیساها به انحراف رفت و به طرز بسیار ناشایستی که مفهوم حقیقی آن را متغیر می‌کند به اجرا در آمد.

در نگاه اوّل، برگزاری شام آخر خداوند، به عنوان عهد و پیمان، و مشارکت در جسم و خون خداوند عیسی مسیح است که به صورت سالیانه بین تمام مسیحیان با او باید تجدید گردد. در هر بخش از این سنّت برجای مانده از خداوند، راز و حقیقتی روحانی نهفته است.

برخی این سنّت را آن قدر ساده و حقیر نگاه می‌کنند که با ناشایستگی در آن شرکت می‌کنند، برخی دیگر نیز آن چنان در خصوص آن آب و تاب می‌دهند که دیگران را به وحشت از انجام آن می‌اندازند. ولی آن چه جای تأسّف دارد و دیده می‌شود، اکثریّتِ این دو گروه، این سنّتِ یادگاری خداوند را، آن گونه که خود او به عنوان نمونه برای ما گذاشته است را به انجام نمی‌رسانند و در شکل آن انحرافات عجیبی ایجاد نمودند که مفهوم روحانی آن را کاملاً متغیّر می‌کند.

در این نوشتار سعی گردیده تا با استناد به کتاب مقدّس، تمام حقایق مربوط به شام آخر خداوند را آشکار نموده و با برملا کردن تمام انحرافات ایجاد شده، به اصالت این سنّت مهم در مسیحیّت بازگشت نماییم.

لذا ضروری است تا پیش از هر سخنی، ابتدا به گذشتة بسیار دور برگشت نموده و نگاهی به علّت آن چه باعث شد تا خداوند عیسی مسیح با شاگردانش در آن شب جمع شوند بیاندازیم؛ زیرا سنّتی که خداوند در عهد جدید منعقد نمود در ادامه یکی از مهم‌ترین سنّتهایی است که از عهد قدیم با عنوان موعد پسح برجای مانده بود.

عید پسح یهودیان و شام آخر خداوند، در اصل به عنوان یک سنّت به یهودیان و مسیحیان حکم گردیده، لذا امتناع از آن هر شخصی را مجرم می‌سازد؛ و در ورای آن، انجام آن به طرز اشتباه یا به ناشایستگی به مراتب بر جرم می‌افزاید تا به حدی که او را از ملکوت خداوند منقطع می‌سازد.

پس ضرورت ایجاب می‌کند تا هر فرد ایماندار مسیحی پیش از آن که مبادرت به برگزاری شام آخر خداوند کند، ابتدا آموزة صحیح آن را بیاموزد و با مفهوم روحانی آن کاملاً آشنا گردد. از این روی به بررسی دقیق این سنّتِ یادگاری خداوند خواهیم پرداخت.

 

عید پسح:

پیش از آن که به شرح توضیح در خصوص اعمال شام آخر خداوند با شاگردانش بپردازیم، ابتدا به عهد عتیق می‌رویم تا ببینیم ریشه و خاستگاه این سنّت مقدّس مسیحی از کجا سرچشمه می‌گیرد.

خداوند همیشه پیش از برملا نمودن راز و حقیقتی، نماد و سایه‌ای از آن را در عهد عتیق برای قوم برگزیدة خود اسرائیل به تصویر کشیده بود. آن چه امروزه به عنوان شام آخر خداوند می‌شناسیم، حقیقتِ شکل گرفته از پسح خداوند است. به این گونه که زمانِ شام آخر، مصادف با زمان موعد پسح است، و مسیح که برّة بی‌عیب و قربانی اعظم خدا برای نجات بشر است، همان برّة ذبح شدة پسح می‌باشد که باعث نجات و رهایی قوم اسرائیل از مصر گردید.

ماجرای شکل‌گیری پسح به زمانی بر می‌گردد که خداوند موسی را برای رهایی قوم اسرائیل از اسارت فرعون به مصر می‌فرستد. فرعون از رها کردن قوم سر باز می‌زند و متعاقباً خداوند بلایای بسیاری بر مصر نازل می‌کند، هر بار فرعون می‌ترسد و از موسی می‌خواهد تا خدا آن بلا را برگرداند، و وقتی خدا بلا را دور می‌ساخت باز دل فرعون سخت می‌گردید و از رها کردن قوم اسرائیل امتناع می‌کرد؛ تا این که خدا فرمان به نزول آخرین و بدترین بلا که کشته شدن نخست‌زاده‌های مصر بود را صادر کرد، امّا برای مصون ماندن قوم خودش، طریقی را به موسی می‌آموزد تا هر کس آن را به کار ببندد از بلای آخر در امان بماند.

شبی که خدا بلای آخر را نازل می‌کند و کاری را که قوم اسرائیل برای در امان ماندن انجام می‌دهند، از آن شب به بعد با فرمان خدا به عنوان"عید پسح"تبدیل به یک فریضة ابدی می‌گردد. این همان شبی است که خداوند عیسی مسیح با شاگردانش در آخرین شب قبل از قربانی شدنش سپری نمود و از آن با نام شام آخر خداوند یاد می‌شود.

«1و خداوند موسی‌ و هارون‌ را در زمین مصر مخاطب‌ ساخته‌، گفت‌:2این‌ ماه‌ برای‌ شما سر ماه‌ها باشد، این‌ اوّل‌ از ماه‌های‌ سال‌ برای‌ شما است‌.3تمامی‌ جماعت‌ اسرائیل‌ را خطاب‌ کرده‌، گویید که‌ در دهم‌ این‌ ماه‌ هر یکی‌ از ایشان‌ برّه‌ای‌ به‌ حسب‌ خانه‌های‌ پدران‌ خود بگیرند، یعنی‌ برای‌ هر خانه‌ یک‌ برّه‌ّ.4و اگر اهل ‌خانه‌ برای‌ برّه‌ کم‌ باشند، آنگاه‌ او و همسایه‌اش‌ که‌ مجاور خانۀ او باشد آن‌ را به‌ حسب‌ شمارۀ نفوس‌ بگیرند، یعنی‌ هر کس‌ موافق‌ خوراکش‌ برّه‌ را حساب‌ کند.

5برّۀ شما بی‌عیب‌، نرینۀ یک ساله‌ باشد، از گوسفندان‌ یا از بزها آن‌ را بگیرید.6و آن‌ را تا چهاردهم‌ این‌ ماه‌ نگاه‌ دارید، و تمامی‌ انجمن‌ جماعت‌ بنی‌اسرائیل‌ آن‌ را در عصر ذبح‌ کنند7و از خون‌ آن‌ بگیرند، و آن‌ را بر هر دو قائمه‌، و سر درِ خانه‌ که‌ در آن‌، آن‌ را می‌خورند، بپاشند.8و گوشتش‌ را در آن‌ شب‌ بخورند. به‌ آتش‌ بریان‌ کرده‌، با نان‌ فطیر و سبزیهای‌ تلخ‌ آن‌ را بخورند.9و از آن‌ هیچ‌ خام‌ نخورید، و نه‌ پخته‌ با آب‌، بلکه‌ به‌ آتش‌ بریان‌ شده‌، کلّه‌اش‌ و پاچه‌هایش‌ و اندرونش‌ را.10و چیزی‌ از آن‌ تا صبح‌ نگاه‌ مدارید. و آن چه‌ تا صبح‌ مانده‌ باشد، به‌ آتش‌ بسوزانید.

11و آن‌ را بدین‌ طور بخورید: کمر شما بسته‌، و نعلین‌ بر پایهای‌ شما، و عصا در دست‌ شما، و آن‌ را به‌ تعجیل‌ بخورید، چون که‌ فِصَح‌ خداوند است‌.12و در آن‌ شب‌ از زمین‌ مصر عبور خواهم‌ کرد، و همۀ نخست‌زادگان‌ زمین‌ مصر را از انسان‌ و بهایم‌ خواهم‌ زد، و بر تمامی‌ خدایان‌ مصر داوری‌ خواهم‌ کرد. من‌ یهوه‌ هستم‌.13و آن‌ خون‌، علامتی‌ برای‌ شما خواهد بود، بر خانه‌هایی‌ که‌ در آنها می‌باشید. و چون‌ خون‌ را ببینم‌، از شما خواهم‌ گذشت‌ و هنگامی‌ که‌ زمین‌ مصر را می‌زنم‌، آن‌ بلا برای‌ هلاک‌ شما بر شما نخواهد آمد.14و آن‌ روز، شما را برای‌ یادگاری‌ خواهد بود، و در آن‌، عیدی‌ برای‌ خداوند نگاه‌ دارید، و آن‌ را به‌ قانون‌ ابدی‌، نسلاً بعد نسل‌ عید نگاه‌ دارید» ( خروج 12 : 1 - 14 ).

حال ببینیم این اتّفاق چه آموزه و پیامهایی برای کلیسا دارد. آیة اوّل و دوّم می‌گوید که این واقعه در ماه"نیسان"که در آن زمان با نام"ابیب"شناخته می‌شد، اتّفاق افتاد، لذا خدا این ماه را برای گاهشمار رسمی اسرائیل به عنوان اوّلین ماه سال عبری مقرّر می‌کند که مصادف با مارس یا آپریل میلادی، و در گاهشمار ایرانی مصادف با ماه فروردین است. علاوه بر این به قوم برگزیدة خود می‌فهماند که تاریخِ شروع زندگی نوی آنها در آزادی خداوند، با موعد پسح مفهوم و حقیقت می‌یابد.

دانستن این که ماه اوّل سال در نزد خدا، نیسان می‌باشد، فوق‌العاده برای کلیسا مهم است چون زمان حدودی تولّد و مرگ خداوند عیسی مسیح را نشان می‌دهد و ادّعاهای پوچی که در این خصوص تقریباً در تمام کلیساهای منحرف شده وجود دارد را برملا می‌سازد.

در آیات سوّم و چهارم، خداوند از اسرائیل می‌خواهد که ساکنین هر خانه‌ای، در روز دهم از این ماه، یک برّه برای خوراک اهل خانه مهیّا کنند؛ برّه در مفهوم روحانیِ کتاب مقدّس، به خداوند عیسی مسیح اشاره دارد. حال دقّت کنید! نگفت گوسفند، بلکه گفت برّه! اگر به طول عمر گوسفندان نگاه کنید، برّه به معنی یک گوسفند خیلی جوان است، از سویی دیگر برّه گوسفندی است که تا آن زمان هنوز جفت‌گیری نکرده است. این اوّلین نشانه و سایه است، این برّة در پسح، نماد جوان بودن منجی است که می‌بایست گناه را از جهان بر می‌داشت، جوانی که هرگز با هیچ دختر و زنی نبوده و ازدواج نکرده است. این یک نشانه از خداوند عیسی مسیح بود.

نکتة مهم دیگری که این جا وجود دارد آن است که این برّه‌ای که می‌بایست بلا را از قوم برگرداند در روز دهم از ماه نیسان انتخاب و برای آن منظور مبارک می‌گردید. بعدها و در زمان مسیحِ خداوند، این روز مصادف گردید با ورود ظفرمندانة خداوند عیسی مسیح به اورشلیم که سوار بر کرّه الاغی بوده و مردم هلهله‌کنان او را نشان می‌دادند و خداوندا می‌خواندند. این روز با نام یک‌شنبة نخل در نزد مسیحیان شناخته می‌شود. ورود مبارک خداوند به اورشلیم نه از برای اکرام نمودن مردم بود، بلکه این ورود برّة حقیقی روز پسح بود که می‌بایست برای برگزیدگان خدا قربانی می‌شد. و هوشیعانا گفتن قوم در حقیقت نشان کردن برّة قربانی پسح بود.

«7آنگاه کرّه را به نزد عیسی آورده، رخت خود را بر آن افکندند تا بر آن سوار شد.8و بسیاری رختهای خود و بعضی شاخه‌ها از درختان بریده، بر راه گسترانیدند.9و آنانی که پیش و پس می‌رفتند، فریادکنان می‌گفتند، هوشیعانا، مبارک باد کسی که به نام خداوند می‌آید.10مبارک باد ملکوت پدر ما داوود که می‌آید به اسم خداوند. هوشیعانا در اعلی علیّین.11و عیسی وارد اورشلیم شده، به هیکل در آمد و به همه چیز ملاحظه نمود. چون وقت شام شد با آن دوازده به بیت عَنْیا رفت» ( مرقس 11 : 7 - 11 ).

آیة پنجم شرایط برّة پسح را مشخّص می‌کند مبنی بر این که بی‌عیب باشد، به این معنی که، آن برّه‌ای که قرار است تا گناه را از جهان بردارد، نمی‌بایست در او هیچ عیب و گناهی یافت شود، همان گونه که جهان نیز نتوانست بر مسیح گناهی وارد آورد.

برّه می‌بایست نرینه بوده، یعنی از جنس مذّکر، مرد باشد. یک ساله باشد، که به معنی مردِ جوان بودنِ منجی است. از گوسفندان یا بزها باشد، که این به طبع و خوی این حیوانات بر می‌گردد، از آن روی که این جنس حیوانات، کاملاً مطیع می‌باشند و حتّی وقتی آنان را برای سلاّخی می‌برند هرگز ناله و فریاد نمی‌زنند و لگد نمی‌اندازند بلکه کاملاً مطیع آن چیزی هستند که بر سرشان می‌آورند؛ دقیقاً مانند خداوند عیسی مسیح، وقتی که او را برای کشتن مصلوب می‌نمودند، او هیچ اعتراض و شکایتی نکرد.

حال قوم اسرائیل را داریم که نماد تنها کلیسای برگزیدة خداوند است. برّة قربانی می‌بایست خوراک نفوس قوم اسرائیل می‌شد، یعنی مسیح خداوند که می‌بایست بیاید و قربانی گردد، توسّط نفوس کلیسا به عنوان برّة پسح پذیرفته و با گوشت و خون آن آمیخته می‌شدند.

چه زمانی؟ آیة ششم زمان آن را می‌گوید، در عصر چهاردهم ماه نیسان، این مصادف بود با شبی که مسیح با شاگردانش شام آخر را خورد و توسّط یهودا اسخریوطی برای قربانی شدن، تسلیم سلاّخانش گردید.

در آیة هفتم یک نماد زیبا را داریم. برّه‌ای که برای هر خانه قربانی می‌شد، اهل خانه می‌بایست خون او را به عنوان نشانه بر بالای سر درِ خانه و در دو سمتِ قائمه، یعنی سمت راست و چپ درب خانه می‌مالیدند. حالا شما یک درب خانه را در نظر بگیرید که برّه در پایین در قربانی شده و خون او در بالای سر در و در دو طرف آن مالیده شده، اگر با همان خون بخواهید یک رد مسیر بر جای بگذارید چه می‌بینید؟ دقیقاً یک صلیب. این ترسیمی بود از خدا برای چگونگی کشته شدن مسیح به عنوان برّه‌ای که می‌بایست گناه را از جهان بردارد.

فرشتة مرگ وقتی این نشانه را در جلوی درب هر خانه‌ای می‌دید نمی‌توانست از آن عبور کند و گزندی به ساکنان آن خانه برساند. به عبارتی خون آن برّة پسح جان نخست‌زاده‌های آن خانه را حفظ می‌نمود، همان گونه که امروزه خون خداوند عیسی مسیح جان تمام فرزندان خدا را که به او ایمان می‌آورند و وارد خانة امن او می‌شوند، حفظ می‌کند.

از آیة هشتم الی دهم اشاره می‌کند که گوشت او باید در همان شب خورده شود و چیزی از آن تا صبح باقی نماند. آن شبی که خدا بلا بر زمین مصر فرستاد، نمادی از پایان روز ششم از خلقت خدا بود. اگر کسی تا پایان زمانِ روز ششم که اواخر آن تاریکی شب است، این قربانی اعظم خدا، خداوند عیسی مسیح را نپذیرد و با تمامی بدن و خون او آمیخته نشود، برای فردا روز یعنی سلطنت هزار ساله دیگر فرصت نخواهد داشت. وقتی کلام خدا می‌گوید چیزی از آن تا صبح نماند یعنی هر کسی که مسیح را به عنوان منجی و خداوند خود پذیرفته، می‌بایست تمام کلام او را نیز در خود بپذیرد و حتّی اگر یک کلام او را رد کند، مانند کسی که تا پیش از صبح چیزی از بدن برّة پسح را نخورده گذاشته باشد، برای سلطنت هزار ساله دیگر نصیبی نخواهد برد و به آن داخل نخواهد شد.

آیة هشتم می‌گوید که باید تمام گوشت او در آن شب خورده شود. مسیح کلام زندة خدا است، هیچگاه نمی‌توانید بخشی از کلام خدا را بپذیرید و بخشی دیگر را رها کنید، اگر حتّی یک حکم خدا را رها کنید مردود هستید. گوشت برّه باید تا نرسیدن سپیدة صبح فردا کاملاً خورده شود. یعنی کلیساها می‌بایست تمام احکام خداوند عیسی مسیح را در همین روز ششم و پیش از رسیدن به هزارة هفتم، با جان و خون خود درآمیزند.

به چه طریق؟ با آتش، آتش نماد روح‌القدس است، یعنی آن گونه که آتش برّه را آمادة خوردن می‌کند، کلام خداوند نیز باید آن گونه که روح‌القدس ارائه می‌کند پذیرفته شود؛ نه در آب پخته، آب نماد جمعیّتهای بسیار است، نماد دسته‌جات و فرقه‌های بسیار، تفکّرات انسانی، خدا از ابتدا با هر تفکّر انسانی مخالف بوده. او در باغ عدن برگ درختان را از آدم و حوّا جدا کرد که نشانة پوششی حسب تفکّر انسانی آنان بود؛ و آنگاه خودش با پوست قربانی دو حیوان آنان را پوشش داد.

به گوشت قربانی که در آتش کباب می‌گردد، هیچ چیزی افزوده نمی‌گردد، مانند آب؛ به همین قِسم نیز به قوم گفت با نان فطیر بخورید، نان فطیر نیز هیچ خمیرمایه‌ای و افزودنی در خود ندارد، نان فطیر نماد کلام خدا است، مسیح همان کلام خدا بود که جسم گردید، این به آن معنی است که چیزی از آن چه کلام خدا می‌گوید کم یا زیاد نکنید، در کلام خداوند نمی‌باید هیچ چیزی برای مزه‌دار کردن به آن افزود؛ بلکه خدا می‌خواهد که با سبزیهای تلخ خورده شود. تلخی هر چند در دهان کسی که آن را فرو می‌برد ناخوشایند است، مانند کلام خدا که برای بسیاری سخت و دشوار و تلخ است، امّا وقتی به کام فرو می‌رود مانند دارو و دوای بسیاری از دردها است، و خدا می‌خواهد کلام او را در جان خود داشته باشید.

تا زمانی که روز ششم به پایان نرسیده، فرصت دارید تا پسح خداوند را به تمامیّت در وجود خود جای دهید.

در آیة یازدهم خدا برای چگونه خوردن برِة قربانی پسح نیز شرایطی مقرّر فرمود که این شرایط سایه‌هایی از آیندة مسیحیان است.

"کمر شما بسته": این نماد خادمین در خدمت است؛ یعنی مانند خادمین او می‌بایست هر فرد مسیحی در کلیسا آماده برای خدمتی باشد، هیچ عضو عادی در کلیسای خداوند عیسی مسیح وجود ندارد، یا همه در خدمت هستند و اگر هم کسی در خدمتی نمی‌باشد، نام او اصلاً در بدنة کلیسا وجود ندارد. اگر کلیسایی به شما اجازه خدمتی نمی‌دهد، آن جا را ترک کنید، زیرا شبانش مسح خداوند را ندارد که به دیگران اجازة خدمت‌گذاری نمی‌دهد.

"نعلین بر پایهای شما": نعلین نماد مبشّران کلام خدا است؛ آن گونه که کتاب مقدّس می‌گوید: «15و نعلینِ استعدادِ انجیلِ سلامتی را در پا کنید» ( افسسیان 6 : 15 ). مژدة بشارت انجیل حکمی است که خداوند عیسی مسیح به گردن تمام شاگردان و پیروان خود پیش از آن که به آسمان صعود کند، گذاشته است. هر فرد مسیحی، حتّی اگر خدمت مبشّری ندارد، امّا می‌بایست در رساندن مژدة خوش انجیل به دیگران سهیم باشد. یعنی اگر او توانایی بشارت دادن را ندارد، جانهایی که تشنه شده‌اند را به دستان مبشّران بسپارد و بی‌تفاوت از کنار هیچ کس عبور نکند.

"عصا در دست شما": عصا در این جا نماد قوّت خدا است که بر دستان کسانی قرار می‌گیرد که به فرمان او مسیر را می‌پیمایند؛ این به معنی حرکت با هدایت و قوّت روح خدا می‌باشد، همان گونه که موسی در مصر و بیابان، با عصایی که در دست داشت، هرگاه خداوند به او می‌فرمود، معجزات عظیم می‌نمود.

"و آن را به تعجیل بخورید": به کوتاه بودن زمان و سرعت بخشیدن در انجام کلام خداوند تا پیش از رسیدن به پایان زمان باقی مانده از روز ششم و آغاز هزارة هفتم اشاره دارد؛ که عمله‌های حصاد روحانی فرصت چندانی در این روز شریر ندارند.

در ادامه خداوند می‌فرماید: «12و در آن‌ شب‌ از زمین‌ مصر عبور خواهم‌ کرد، و همۀ نخست‌زادگان‌ زمین‌ مصر را از انسان‌ و بهایم‌ خواهم‌ زد، و بر تمامی‌ خدایان‌ مصر داوری‌ خواهم‌ کرد. من‌ یهوه‌ هستم‌.13و آن‌ خون‌، علامتی‌ برای‌ شما خواهد بود، بر خانه‌هایی‌ که‌ در آنها می‌باشید. و چون‌ خون‌ را ببینم‌، از شما خواهم‌ گذشت‌ و هنگامی‌ که‌ زمین‌ مصر را می‌زنم‌، آن‌ بلا برای‌ هلاک‌ شما بر شما نخواهد آمد.14و آن‌ روز، شما را برای‌ یادگاری‌ خواهد بود، و در آن‌، عیدی‌ برای‌ خداوند نگاه‌ دارید، و آن‌ را به‌ قانون‌ ابدی‌، نسلاً بعد نسل‌ عید نگاه‌ دارید» ( خروج 12 : 12 - 14 ).

تمام خانه‌هایی که خون برّة قربانی پسح را بر سر در و دو قائمة خود داشتند از ورود فرشتة مرگ در امان ماندند، فرشتة مرگ نمی‌توانست از در خانه‌ای که نشانِ خون را بر خود داشت عبور کند، این سایه‌ای بود از خون بر روی صلیب ریخته شدة خداوند عیسی مسیح که هر کسی آن را بر خود بپذیرد و در مرگ و قیام خداوند با او شریک شود، و کلام او را مانند گوشت قربانی برّة پسح تماماً در وجود خود بگیرد، از مرگ نجات خواهد یافت.

این احکام فقط برای آن زمان و قوم اسرائیل در عهد عتیق نبود؛ بلکه آیة چهاردهم به روشنی اعلام می‌کند که عیدی خواهد بود به قانون ابدی، یعنی تا زمانی که حیات خداوند وجود دارد، که نسلاً بعد از نسل می‌بایست نگاه داشته شود؛ آمین.

حال، مسیح در آخرین پسح خود که با شاگردانش بر روی زمین داشت، سه یادگاری از خود به آن افزود که کلیسا آن را با نام شام آخر خداوند می‌شناسد.

 

برگرفته از کتاب شام آخر ؛ نویسنده: لوک رایان

 

این اثر تحت مجوز Creative Commons Attribution 4.0 International ( CC BY 4.0 ) منتشر شده است. استفاده از این اثر تنها در صورتی مجاز است که محتوای اصلی بدون هیچ گونه تغییری حفظ شده و منبع به دقّت ذکر گردد.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

شمّاسان کلیسا

جهان در آشوب ادیان

دعای چه کسانی رد یا پذیرفته می‌شود