نامه به کلیسای فیلادلفیه
نامه به هفت کلیسا
نامه به کلیسای فیلادلفیه
فيلادلفيه یک شهر کوچک در کنارة درّة وسیعی بوده که در آن زمینهای زراعی حاصلخیزی وجود داشت. این شهر در 130 کیلومتری شرق ازمیر ( اسمیرنا )، از توابع استان مانیسا در غرب ترکیه واقع شده است.
فیلادلفیه به معنی شهر محبّت برادرانه است، این شهر در سال 189 پیش از میلاد توسّط شاه اومنس دوّم از پرغامس، تأسیس شد.
در زمان رومیان این شهر جزء استان ساردس بوده؛ و در دورة بیزانس، تبدیل به یک شهر بسیار پر رونق شد. و آن را با نام آتن کوچک نیز میشناختند چون این شهر تا آن زمان هنوز کاملاً مسیحی نشده بود. پس باز میتوان نتیجه گرفت که کلیسای فیلادلفیه نیز تحت تأثیر جو بت پرستانة زمانة خود به هنگام مکاشفه بوده.
«7و به فرشتة کلیسای در فیلادِلفیه بنویس که این را میگوید آن قدّوس و حق که کلید داوود را دارد که میگشاید و هیچ کس نخواهد بست و میبندد و هیچ کس نخواهد گشود.8اعمال تو را میدانم. اینک، دری گشاده پیش روی تو گذاردهام که کسی آن را نتواند بست، زیرا اندک قوّتی داری و کلام مرا حفظ کرده، اسم مرا انکار ننمودی.9اینک، میدهم آنانی را از کنیسه شیطان که خود را یهود مینامند و نیستند بلکه دروغ میگویند. اینک، ایشان را مجبور خواهم نمود که بیایند و پیش پایهای تو سجده کنند و بدانند که من تو را محبّت نمودهام.10چون که کلام صبر مرا حفظ نمودی، من نیز تو را محفوظ خواهم داشت، از ساعت امتحان که بر تمام ربع مسکون خواهد آمد تا تمامی ساکنان زمین را بیازماید.11به زودی میآیم، پس آن چه داری حفظ کن مبادا کسی تاج تو را بگیرد.12هر که غالب آید، او را در هیکل خدای خود ستونی خواهم ساخت و دیگر هرگز بیرون نخواهد رفت و نام خدای خود را و نام شهر خدای خود یعنی اورشلیم جدید را که از آسمان از جانب خدای من نازل میشود و نام جدید خود را بر وی خواهم نوشت.13آن که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید ( مکاشفه 3 : 7 - 13).
در این نامه به فرشتة کلیسای فیلادلفیه، خداوند خود را قدّوس و حق معرّفی میکند که کلید داوود را دارد و برای هر که بخواهد راه ملکوت را میگشاید و برای هر که بخواهد میبندد و کسی را توانایی مخالفت با آن نیست. این سخن شاید ناخواسته ما را به روز پنطیکاست ببرد، زمانی که روحالقدس نازل شد و بر 120 تن از شاگردان مسیح قرار گرفت و آنان را تقدیس نمود. و پس از آن بود که پطرس با موعظهای بسیار قدرتمند، راه را برای ملکوت آسمان گشود تا هر کس توبه کند، روحالقدس را بیابد و در زمرة مقدّسین قرار گیرد.
چنین معارفهای ما را بر آن میدارد که بپذیریم در کلیسای فیلادلفیه بارش روحالقدس و تقدّس در نزد ایمانداران مسیحیِ این کلیسا باید بسیار بوده و تجربیّات زیبایی میبایست داشته باشند. برای یک کلیسای زیر مسح آسمانی هیچ چیزی زیباتر از حس بودن با روحالقدس نیست.
امّا چه چیزی باعث به وجود آمدن این شرایط برای این کلیسا شده؟ میدانید؟ همیشه کلیسای خداوند عیسی مسیح، خصوصاً کلیسایی که با قوّت روحالقدس به پیش میرود بسیار کوچک است. اشتباه نگیرید! کوچکی یک کلیسا باعث باران روحالقدس نمیگردد، بلکه در جایی که باران روحالقدس باشد، جایی که تقدّس جلوهگری کند، همیشه کلیسا کوچک میگردد.
دنیا با تقدّس بیگانه و از آن متنفّر است. و اگر خودمان را گول نزنیم، به همان گونه که هر اسرائیلی، اسرائیلی نیست؛ هر مسیحی نیز مسیحی نیست؛ مسیحی آن است که در کلام خدا، به شایستگی و کاملیّت بماند. همان گونه که خداوند عیسی مسیح میفرماید: «21نه هر که مرا، خداوند، خداوند، گوید داخل ملکوت آسمان گردد، بلکه آن که ارادة پدر مرا که در آسمان است به جا آورد.22بسا در آن روز مرا خواهند گفت: خداوندا، خداوندا، آیا به نام تو نبوّت ننمودیم و به اسم تو دیوها را اخراج نکردیم و به نام تو معجزات بسیار ظاهر نساختیم؟23آنگاه به ایشان صریحاً خواهم گفت که، هرگز شما را نشناختم! ای بدکاران از من دور شوید!» ( متّی 7 : 21 - 23 ).
حال خداوند به کلیسای فیلادلفیه که احتمالاً ایمانداران قلیل و در تقدّسی باید میداشته، چنین میفرماید: «8اعمال تو را میدانم. اینک، دری گشاده پیش روی تو گذاردهام که کسی آن را نتواند بست، زیرا اندک قوّتی داری و کلام مرا حفظ کرده، اسم مرا انکار ننمودی.9اینک، میدهم آنانی را از کنیسه شیطان که خود را یهود مینامند و نیستند بلکه دروغ میگویند. اینک، ایشان را مجبور خواهم نمود که بیایند و پیش پایهای تو سجده کنند و بدانند که من تو را محبّت نمودهام.»
از متن آیات چنین بر میآید که این کلیسا از فشار و آزار یهودیان در امان نبودند. خداوند به این فرقه از یهودیان، آنان را ساکنین کنیسة شیطان خطاب میکند. وقتی خدا چنین عنوانی را به قومش میدهد که آنان کلام او را رها کرده و از عقب تعالیم شیطان رفته باشند. و ما میدانیم که آن دوره، دورة تعالیم بلعام و نقولاویان بوده است.
امّا یک چیز جالب دیگر در این آیات چشمنوازی میکند: «اینک، ایشان را مجبور خواهم نمود که بیایند و پیش پایهای تو سجده کنند و بدانند که من تو را محبّت نمودهام.»
این بخش کلام خدا اثبات میکند که کلیسای فیلادلفیه، یک کلیسای مقدّس و زیر بارش روحالقدس بوده. چرا؟ از آن جهت که سجده از آن خداوند است، وقتی میگوید: «پیش پایهای تو سجده کنند» اشاره به آن دارد که در این کلیسا، خدا در بُعد روحالقدس حضور دارد و سایر خدایان دروغین نمیتوانند در مقابل کلام راستین او قد علم نمایند و میبایست سر تعظیم فرود بیاورند. این سجده گواه بر کلیسایی در قوّت روح دارد.
همچنین وقتی که میگوید: «و بدانند که من تو را محبّت نمودهام.» دلیل دیگری بر سکونت روحالقدس است، زیرا دهانی که به روحالقدس باز شود، همگان را متحیّر خواهد نمود، از آن روی که تکلّم بدان گونه از دانش بشری خارج است و مخاطب خواهد دانست که یک قدرت برتری در پشت کلام ایستاده و سخن میگوید.
«10چون که کلام صبر مرا حفظ نمودی، من نیز تو را محفوظ خواهم داشت، از ساعت امتحان که بر تمام ربع مسکون خواهد آمد تا تمامی ساکنان زمین را بیازماید.11به زودی میآیم، پس آن چه داری حفظ کن مبادا کسی تاج تو را بگیرد.»
این ساعت امتحان که کلیسا میبایست از آن محافظت گردد چیست؟ دقّت کنید کلیسا قبلش کلام صبر خدا را محکم نگاه داشت، در فضای مشرکانهای که کسی به کلام خدا اهمیّت نمیداد؛ این ساعتِ امتحان، زمانی است که نتیجهها اعلام میشود.
ربع مسکون به معنی چهار گوشة جهان است. ربع به زبان عربی به معنی چهار است، و مسکون به معنی جاهایی که انسانها سکونت دارند میباشد. به عبارتی"در چهار گوشة زمین که انسانها سکونت دارند"است؛ کل زمین. این امتحان همان روز داوریِ تمام زمین است.
و حال خداوند به این کلیسای کوچک و امین و پر از روحالقدس میگوید در آن روزی که همه به خاطر اعمالشان جواب پس خواهند داد، شما را محافظت خواهم نمود. و: «12هر که غالب آید، او را در هیکل خدای خود ستونی خواهم ساخت و دیگر هرگز بیرون نخواهد رفت و نام خدای خود را و نام شهر خدای خود یعنی اورشلیم جدید را که از آسمان از جانب خدای من نازل میشود و نام جدید خود را بر وی خواهم نوشت.13آن که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید» ( مکاشفه 3 : 12 - 13 ).
آیة دوازدهم به کسانی که در تمام تجربیّاتِ کلیسایفیلادلفیه پیروزمندانه بیرون بیایند، در آسمان خدا ستوده خواهند شد؛ از آن روی که این کلیسا مقدّس میباشد و تنها روحالقدس است که ستودنی میباشد. اگر به نامههای این هفت کلیسا دقّت کنید، کلیسای فیلادلفیه تنها کلیسایی است که سرزنش نشده، به راستی این کلیسا در تقدّس کامل قرار داشته و میبایست داشته باشد.
در پایان یک نکتة مهم را به آنانی که اعتقاد به کلیساهای دورهای دارند و دورة فیلادلفیه را با عنوان"دورة محبّت برادران"معرّفی میکنند باید متذکّر شد، منظور از این عبارت به این معنی نیست که در این دوره، کلیسا در محبّت برادرانه با یک دیگر زیست میکردهاند، نخیر!
هر چند این یک کلیسا در قوّت روح است که سرزنش نشده امّا نسبت دادن هر چیزی به آن باید بر اساس ادلّهای محکم باشد: اوّلاً، در هیچ کجای نامه به فیلادلفیه چنین ادّعایی نشده است، پس نمیتوان آن را به عنوان یک آموزة کتاب مقدّسی پذیرفت.
دوّماً، این تعلیم حسب یک رویداد تاریخی است که احتمالاً چون معلّمین این آموزه از آن اطّلاع نداشتند، یک تعلیم اشتباه از آن بیرون کشیدند. حقیقت امر این چنین است که شهر فیلادلفیه در سال 189 پیش از میلاد توسّط شاه اومنس دوّم از پرغامس، تأسیس شد. او این شهر را به نام برادرش آتالوس دوّم که به"فیلادلفوس"یعنی"کسی که برادرش را دوست دارد"نامگذاری کرد.
شهرت این شهر از محبّت دو برادر به یک دیگر سرچشمه میگیرد، در اصل این ادّعا به سال 189 پیش از مسیح بر میگردد، که باعث تأسیس و نامگذاری شهر فیلادلفیه شده است. هر تعلیم دیگری، فاقد استناد تاریخی میباشد؛ حتّی جالبتر این که در دورهای که گفته میشود، عصر فیلادلفیه، یعنی بین سالهای 1750 تا 1906 میلادی که آن را"دورة محبّت برادران"میدانند، مطلقاً چنین محبّت خاصی را در آن برهه از تاریخ در نزد کلیساها نمیتوان دید.
نظرات
ارسال یک نظر