انواع ارتباط با خدا
انواع ارتباط با خدا
در کتاب الوهیّت به ده طریق ارتباطی خدا اشاره شد، در این کتاب منظور از ارتباط باخدا، چیزی به غیر از آن ده طریق است. آن ده طریق به برقراری ارتباطات خدا با انسان اشاره داشت، امّا این طُرُقِ ارتباطی به ارتباط دو طرفة هر فرد مسیحی با خدا اشاره میکند. این گونه از ارتباط در حقیقت شکلی متّعالی از عبادت و حضور در نزد خدا است.
چون در این طُرُق شخص در حضور خدا قرار میگیرد و یک ارتباط دو طرفه برقرار میشود، به آن میتوان گفت زمانی برای پرستش، که در نزد مردم دنیا با عبارتِ عبادت مشهور است.
حال هر شخصی برای برقراری ارتباط مستقیم با خدا به سه شکل میتواند وارد یک ارتباط مستقیم گردد:
1. کلام خدا؛
2. تفـکّر؛
3. دعــا؛
کلام خدا:
کلام خدا که امروزه به صورت کتب مقدّس و در قالب یک کتاب به نامِ کتاب مقدّس در دسترس است، سخنان یک طرفهای است از سوی خدا برای بشریّت. در این طریق فقط خدا متکلّم است و انسانها فقط شنونده.
در عهد عتیق مرسوم بود که در کنیسهها کلام خدا برای قوم خوانده میشد و آن لحظات را زمانی برای پرستش میدانستند. در انجیل لوقا با صحنهای مواجه میشویم که خود خداوند عیسی مسیح نیز در کنیسهای حاضر شده و برای حاضرین آن جا شروع به خواندن صحیفهای از اشعیای نبی نمود: «16و به ناصره جایی که پرورش یافته بود، رسید و به حسب دستور خود در روز سَبَّت به کنیسه در آمده، برای تلاوت برخاست.17آنگاه صحیفه اِشْعَیا نبی را بدو دادند و چون کتاب را گشود، موضعی را یافت که مکتوب است» ( لوقا 4 : 16 - 17 ).
کتاب مقدّس دارای تمام آموزههایی است که برای هر فرد مسیحی حیاتی است، همچنین سرشار از مزامیر و سرودهای پرستشی میباشد. کتاب مقدّس نامة سر گشادة خدا برای بشر است. وقتی به کلام خدا گوش میدهید یا میخوانید دقیقاً زیر نگاه او قرار میگیرید.
دانستید که خدا در کلامش است و او در کلامش اثبات میگردد. وقتی کلام او خوانده و صوت میگردد با ادای کلام او، او نیز به جنبش آمده: «12زیرا کلام خدا زنده و مقتدر و بُرندهتر است از هر شمشیر دو دم و فرو رونده، تا جدا کند نَفْس و روح و مفاصل و مغز را، و مُمَیِّز افکار و نیّتهای قلب است» ( عبرانیان 4 : 12 ).
بودن در کلام خدا یکی از طُرُقی است که شخص را در حضور خدا برپا میدارد. مشغولیّت در کلام خدا علاوه بر این که شخص را وارد فضای پرستش میکند، او را با آن کلام یکی و متحّد میسازد.
اهمیّت زندگی با کلام خدا تا به حدی است که خداوند میفرماید، زندگی هر فردی به پیوند و یکی شدن با کلام خدا مربوط میباشد. در بیابان خداوند عیسی مسیح در اوّلین مکالمهاش با شیطان به او: «4در جواب گفت، مکتوب است انسان نه محض نان زیست میکند، بلکه به هر کلمهای که از دهان خدا صادر گردد» ( متّی 4 : 4 ). کلام خدا به هر کسی حیات حقیقی میبخشد و او را از تمام دسیسههای شیطان محفوظ میدارد.
بسیاری میگویند وقتی که میخواهند دعا کنند: نمیتوانند دعا کنند؛ حواسشان پرت میشود؛ در هنگام دعا به چُرت میروند؛ فکرهای مختلفی به سرشان میآید و بعد از مدّتی متوجّه میشوند که به هر چیز بیهودهای فکر کردند به غیر دعا کردن.
بگذارید یک راهکار بسیار قدرتمند برای زمانی که به هر دلیلی نمیتوانید دعا کنید به شما بدهم که تأثیرش قطعی و فوری است. این را باید بدانید که روحهای پلید عامل اصلی تمام این آشفتگیهای ذهنی هستند. آنان پیوسته در تلاش هستند تا هر گونه ارتباطی را با خداوند قطع کنند. ارتباطاتی که از سوی انسان برقرار میگردد مانند دعا، به علّت ضعف انسانی بسیار راحت دست خوش اختلال و قطعی قرار میگیرد. امّا کلام خدا مقتدر و بُرنده است، شیطان بر آن استیلا ندارد، روحهای شریر از آن هراسان و گریزانند.
هرگاه خواستید وارد فضای دعا شوید ولی به دلایل مختلفی که عامل اصلی آنها تحرّکات شریران است نتوانستید، بدون هیچ نگرانی کتاب مقدّس را بردارید، و به طور خاص یکی از اناجیل را گشوده و شروع کنید با صوت به خواندن کارهای خداوند عیسی مسیح، به شما قول میدهم در کمتر از پنج دقیقه در هر فضایی که باشید شکسته خواهد شد و دارای روحیه، انگیزه و قوّت فوقالعاده زیادی برای دعا خواهید شد و زبانتان به پرستشهایی باز خواهد شد که بسیار از آن لذّت خواهید برد، زیرا دیگر هیچ روح شریری در نزدیکی شما نخواهد بود.
یکی از طُرُق پرستشیِ خدا، مطالعة کتاب مقدّس و زندگی با کلام خدا است.
تفکّر:
تفکّر در منزلگاه خدا، ارتباطی کاملاً دو سویِ است. در تفکّر ابتدا شخص خواستههای خود را به حضور خدا میبرد و آنگاه در حالی که مشغول اندیشیدن و بررسی تمامیّت کلام خدا است، گوشهای خود را در سکوتی عمیق برای دریافت صدای خداوند تیز و آخته میسازد تا جواب خواستة خود را دریافت کند.
تفکّر عالیترین شکل ارتباطی با خدا است زیرا جوابهای دریافتی کاملاً به روز و برای آن زمان است. در تفکّر اگر شخصی جویای حقیقت تعالیم کلام خدا باشد، میتواند جامعترین تعالیم را مستقیماً دریافت کند؛ اگر کسی جویای هدایت و راهکاری از خداوند باشد، مطمئنترین هدایت را دریافت خواهد کرد. تفکّر به صورت یک عطیّه از بخششهای روحالقدس برای کسانی است که به عنوان معلّم مسح میشوند؛ امّا سایر مسیحیان نیز میتوانند با ممارست در تفکّر به دریافتهای بسیار ارزشمندی نائل گردند.
خداوند، کتاب مزامیر را با فرستادن یک خوشا به حال برای کسانی که شبانه روز در امور خداوند تفکّر میکنند آغاز مینماید: «1خوشا به حال کسی که به مشورت شریران نرود و به راه گناهکاران نایستد، و در مجلس استهزا کنندگان ننشیند؛2بلکه رغبت او در شریعت خداوند است و روز و شب در شریعت او تفکّر میکند» ( مزامیر 1 : 1 - 2 ).
امّا تفکّر کار فوقالعاده سختی است. فقط برای آماده شدن و تربیت گوشهای یک شخص جهت شنیدن صدای خدا ماهها و شاید سالها زمانِ مداوم و هر روزه لازم است. در تمام این مدّت شخص نیز میبایست با تمام کتاب مقدّس ارتباطی عمیق و پیوسته داشته باشد.
خدا برای این که با موسی صحبت کند و او را وارد فضای تفکّر کند، او را از مصر، آن منطقة باشکوه و مترقّی عصر خود بیرون کشید و به بیابان برد. موسی وقتی از تمام منیّتها و دانشهایی که در مصر به عنوان پسر فرعون داشت، خالی و تهی شد و به عنوان یک چوپان بیابانگرد سالهای پیری عمر خود را طی میکرد، طی سالها تنهایی در سکوتهای بیابان آموخت که چگونه در تفکّر، گوشهای خود را برای شنیدن صدای خدا تربیت و آماده کند.
برای ورود به فضای تفکّر سالها ریاضت و دوری و تهی شدن از هر منیّتی لازم است. به شکلی که گویی شخص وارد یک بیابان خاموش و عمیق میگردد. در تفکّر شخص تنها پرسشگر است و خداوند پاسخگو، خداوند نیز وقتی بخواهد با کسی ارتباطی روحانی داشته باشد معمولاً او را برای مدّتها به انزوا میبرد و وقتی آن شخص کاملاً تهی شد با او سخن میگوید. خداوند در کتاب هوشع نبی به این حقیقت اشاره میکند: «14بنابراین اینک او را فریفته، به بیابان خواهم آورد و سخنان دلاویز به او خواهم گفت» ( هوشع 2 : 14 ).
خدا با بسیاری به این گونه رفتار کرد، او برای این که ما تعالیم عالی را از ظرف برگزیدهاش پولس داشته باشیم، او را به انزوای زندان فرستاد و آنگاه دروازههای تعالیم ناب کلام را از قلم دستان او برای ما به یادگار گذاشت.
شنیدن صدای خدا هر چند وجهی نبوّتی است، امّا این ارتباط مانند کانالی دو سویِ است که هر فرد مسیحی نیز میتواند از این کانال با خداوند وارد ارتباطی روحانی گردد. در تفکّر شخص میبایست از هر اندیشة ذهنی و دانشی که تا آن زمان کسب نموده کاملاً آزاد و رها گردد، به طور کلی از هر منیّتی تهی و خالی شود. اگر این به صورت عطیّه به کسی داده نشود برای شخص ریاضتهای بسیار دردناکی به همراه دارد، تا به حدی که باعث وارد شدن فشارهای فوقالعاده شدیدی به مغز میگردد.
در تفکّر هر آن چیزی که دریافت میگردد، بدون کوچکترین شُبهای با کتاب مقدّس اثبات میگردد، به عبارتی دیگر، هر دریافتی با کلام خدا تأیید میگردد.
بسیاری مدّعی داشتن تفکّر هستند، امّا حقیقت این است که اکثریّت با پردازش اندوختههای ذهن خود در حال کلنجار میباشند و با اندوختهها و تجربیّات خود به نتیجهای قانع کننده میرسند. باید بدانید که به هیچ وجه این تفکّر جزو عبادات نیست و در ساعات ارتباطی با خدا نمیگنجد.
در یک ارتباط دو طرفه با خداوند، از طریق تفکّر، همیشه باید اندیشه و ارادة خداوند غالب باشد و دانایی شخص به هیچ وجه کوچکترین نقشی نباید داشته باشد. تفکّر فضایی است برای شنیدن و دریافت مستقیم از خداوند، نه قاطی نمودن کلام خدا با فکرهای خود. اگر آن دسته از الهیدانان و متفکّران مذهبی ( که بسیاری به آنان گوش میدهند ) به جای کسب دانش و ارائة نظریّات دانش بنیاد، مانند مردانِ روحانی خدا در تفکّر به حضور او راه مییافتند و از او شاگردی میکردند، هرگز این همه شاخههای جدا شده از مسیحیّت با نامها و فرقههای متعدّد تشکیل نمیگردید.
تفکّر صحیح، شخص را در سلامت ایمان قرار میدهد و راه را برای هر گونه انحرافاتی میبندد. هر شخص مسیحی که خواستار سلامت ایمان و حرکت در مسیر راستی کلام میباشد باید دو کار مهم را در زندگی ایمانی خود حتماً لحاظ کند: 1- وارد حیطة تفکّر گردد؛ 2- برای تفکّر پیوسته به انزوای روحانی برود.
دعا:
اگر بگوییم دعا یکی از نشانههای شناخت مسیحیان است، به هیچ وجه بیهوده نگفتهایم. مسیحیان برای دعا آن چنان جایگاه خاصی قائلند که در نزد همة امّتها با دعا شناخته میشوند. دعا در لغت به معنی: تقاضا نمودن، توقّع داشتن، درخواست کردن، داعیه داشتن، دعوی، ادّعا و مطالبه است.
دعا یک ارتباط یک طرفه با خدا است. یعنی در دعا همیشه شخص گوینده و خدا شنونده است. امّا از آن جایی که دعا نیز یک طریق ارتباط با خدا است، معمولاً بیپاسخ نخواهد ماند و خدا با عملی در راستای دعای بلند شده به آن جواب خواهد داد، البتّه اگر سه فاکتور بسیار مهم و لازم را با خود داشته باشد. این سه فاکتور عبارت است: 1- از جایگاه درست گفته شود، 2- به سمت درست ارسال شود، 3- به طریق درست بیان شود؛ آنگاه جواب برگشتی آن دعا دارای چنان قدرت شگفت انگیزی خواهد بود که در تصوّرها هم نخواهد گنجید.
عدم نتیجه گرفتن یک شخص از دعاهای خود، ارتباطی مستقیم با نداشتن این سه فاکتور اساسی دارد. با گسترش روز افزون انحرافات در نزد بسیاری از ایمانداران که امروزه بسیار تشدید شده و هر چه به زمانهای آخر نزدیکتر میشویم بیشتر و بیشتر میگردد، با آن که همه دعا میکنند، امّا متأسّفانه اکثریّت حتّی چگونه دعا کردن را نمیدانند. و در شگفتی حتّی دیده شده که بعضیها در دعاهای خود، درِ نزول برکات خدا را به روی خود میبندند!
بسیار دیدم کسانی را که در دعاهای خود به خدا با چنین جملاتی میگفتند که: ای خداوند از دنیا هیچ چیزی نمیخواهم همة مال دنیا را از من بگیر! اگر فوج بلایا هم به سرم بیاید! اگر بیماریها هم به سراغم بیاید! و و و مهم نیست؛ امّا من میخواهم فقط تو را داشته باشم؛ من فقط تو را میخواهم!
چنین افرادی، در جهالتِ تمام، برکاتی که خداوند شاید میخواست به آنها بدهد را به روی خود میبندند و سهم آنها همان گرفتاری و بیماری و درد خواهد شد. چنین مدّعیان ایمانی که به خاطر ریاکاری در میان دیگران، یا جهالت عقلی خود، هنوز نمیدانند که پس از ایمان به خداوند عیسی مسیح، خداوند را با خود دارند، با گفتن چنین جملات جاهلانهای ضربات هولناکی را به خود و خانوادهشان وارد میکنند.
کتاب مقدّس دقیقاً نمونهای بر خلاف این نوع دعاها را به ما یاد میدهد، که شنیدنش بسیار مفید و آموزنده است و آن دعای یعْبِیص در نزد خدا است: «10و یعْبِیص از خدای اسرائیل استدعا نموده، گفت: کاش که مرا برکت میدادی و حدود مرا وسیع میگردانیدی و دست تو با من میبود و مرا از بلا نگاه میداشتی تا محزون نشوم. و خدا آن چه را که خواست به او بخشید» ( اوّل تواریخ 4 : 10 ). او دعا برای گرفتن برکات نمود و خدا در کمال سخاوت به او داد.
کدام شکل دعا نیکوتر است؟ که شخص به فلاکتی بیفتد که باری گران و محتاج امداد دیگران باشد؟ یا این که مانند یعْبِیص به چنان قناعتی برسد که خود او باعث دستگیری دیگران گردد؟ دعای یک شخص او را استوار یا ساقط میکند. برای او برکت یا لعنت به همراه دارد. او را به سمت حیات ابدی یا هلاکت میکشاند. او را عزیز یا ذلیل خدا میسازد.
خداوند عیسی مسیح به شاگردانش دو بار در باغ جتسیمانی با تأکید فرمود که با او در دعا بمانند تا به تجربه نیفتند: «36آنگاه عیسی با ایشان به موضعی که مسمّی به جتسیمانی بود رسیده، به شاگردان خود گفت: در این جا بنشینید تا من رفته، در آن جا دعا کنم.37و پطرس و دو پسر زِبِدی را برداشته، بینهایت غمگین و دردناک شد.38پس بدیشان گفت: نَفْسِ من از غایت الم مشرف به موت شده است. در این جا مانده با من بیدار باشید.39پس قدری پیش رفته، به روی درافتاد و دعا کرده، گفت: ای پدر من، اگر ممکن باشد این پیاله از من بگذرد؛ لیکن نه به خواهش من، بلکه به ارادة تو.40و نزد شاگردان خود آمده، ایشان را در خواب یافت. و به پطرس گفت: آیا همچنین نمیتوانستید یک ساعت با من بیدار باشید؟41بیدار باشید و دعا کنید تا در معرض آزمایش نیفتید! روح راغب است، لیکن جسم ناتوان.
42و بار دیگر رفته، باز دعا نموده، گفت: ای پدر من، اگر ممکن نباشد که این پیاله بدون نوشیدن از من بگذرد، آن چه ارادة تو است بشود.43و آمده، باز ایشان را در خواب یافت زیرا که چشمان ایشان سنگین شده بود.44پس ایشان را ترک کرده، رفت و دفعة سوّم به همان کلام دعا کرد.45آنگاه نزد شاگردان آمده، بدیشان گفت مابقی را بخوابید و استراحت کنید. الحال ساعت رسیده است که پسر انسان به دست گناهکاران تسلیم شود.46برخیزید برویم. اینک، تسلیم کنندة من نزدیک است» ( متّی 26 : 36 - 46 ).
امّا متأسّفانه شاگردانش گوش نکردند و همان شب به تجربة بسیار سختی افتادند که منجر به تنها گذاشتن خداوند شد و برای آنان سالها زجر به همراه داشت.
برای زندگی در دنیا، برای بودن در ملکوت آسمان، برای امنیّت از دست شریران، و دهها موارد دیگر ...، شدیداً لازم است تا هر ایمانداری با کنار گذاشتن جهالتِ نشأت گرفته از غرور کاذب، چگونه دعا نمودن را بیاموزد. تا همیشه پیش چشم خداوند و در قوّت او زندگی کند.
خداوند برای دعا اهمیّت بسیار ویژهای قائل شده و بارها قوم و فرزندانش را به دعا نمودن در هر حالی سفارش کرده است. کتاب مقدّس سرشار از تعالیم بسیار غنی و جذّاب در خصوص دعا است، که در ادامه به طور خاص به موضوع دعا از زوایای مختلف خواهیم پرداخت.
نظرات
ارسال یک نظر