هدف از روزه داری
هدف از روزه داری
وقتی به تاریخچه و ویژگیهای روزه توجّه کنید، کاملاً در متن آن گناه و پشیمانی، و یا استحصال و نیاز را میتوانید ببینید، که شخص روزهدار در آن شرایط، نیاز مبرم به امداد و نجاتی آسمانی دارد. لذا برای نشان دادن اوج درد و غم خود به شکلی آشکار و حتّی اغراق گونهتر به حضور خداوند میرود تا نگاه خاص او را برای خود جلب نماید که شاید امداد و پاسخی دریافت نموده و گشایشی بر پایان درد و رنج او حاصل شود.
هدفِ نخست از روزهداری، برای آن است تا شخص به این وسیله صدای خود را در اعلی علیّین، جایی که تخت رحمت خدای قادر مطلق است، به گوش او برساند. در این راستا خود را از موهبتی که دارد بَری ساخته و به دیگری انفاق میکند تا در نزد خدا نیازمند و مسکین درآید، از آن جهت که همیشه نگاه خدا با مسکینان است.
دعای مرد عادل را خدا میشنود، امّا وقتی شخص پاسخی از خدا دریافت نمیکند و با سکوت او مواجه میشود؛ و یا در شرایطی ویژه بلایی را بر خود نازل میبیند و از علّت و حکمت آن آگاه نیست، یقیناً صحیحترین کار این است که در روزه بماند. روزه ترفند و آموزهای است که خود خداوند به بشر آموخته تا هرگاه که نخواهد به سخنان کسی گوش فرا دهد، و یا نگاه او بر کسی نباشد، شخص مأیوس نگشته و با روزه خود را در نزد خدا حقیر و خوار و ناتوان و دردمند ساخته و در فروتنی و ضعف تمام او را مخاطب قرار داده، و نگاهش را به سوی خود جلب نماید. چنان که در مزامیر مکتوب است: «6زیرا که خداوند متّعال است، لیکن بر فروتنان نظر میکند. و امّا متکبّران را از دور میشناسد» ( مزامیر 138 : 6 ).
هر کس، هر گذشتهای که داشته باشد این را همیشه به خاطر بسپارد که خداوند با فروتنان است و رحمت او بر آنان قرار خواهد گرفت، چنان که پطرس نیز اشاره دارد: «5همچنین ای جوانان، مطیع پیران باشید، بلکه همه با یک دیگر فروتنی را بر خود ببندید، زیرا خدا با متکبّران مقاومت میکند و فروتنان را فیض میبخشد.6پس زیرِ دست زورآورِ خدا فروتنی نمایید تا شما را در وقت معیّن سرافراز نماید» ( اوّل پطرس 5 : 5 - 6 ).
قطعاً این عمل به شکل ظاهرسازی در حضور خدا راه پیدا نخواهد کرد، بلکه میبایست شخص ابتدا چنین حسی را در وجود خود داشته باشد و آنگاه در عمل نیز انقطاع خود را از هر خوشی و امید به دنیا آشکار سازد و تنها نگاه و امید خود را به خدا معطوف سازد، یا به اصطلاح ثمرة فکر و عمل خود را به بار آورد.
این مهم را هیچگاه فراموش نکنید که:"روزه یک هدف و مقصود نیست، بلکه طریقی است برای حصول به منظور خود".
در باب 58 از صحیفة اشعیای نبی، خدا به صورت واضح در خصوص روزة پسندیدة خود که باید دارای چه خصوصیّاتی باشد، اعلام میدارد که:
«1آواز خود را بلند کن و دریغ مدار و آواز خود را مثل کَرِنا بلند کرده، به قوم من تقصیر ایشان را و به خاندان یعقوب گناهان ایشان را اعلام نما.2و ایشان هر روز مرا میطلبند و از دانستن طریقهای من مسرور میباشند. مثل امّتی که عدالت را به جا آورده، حکم خدای خود را ترک ننمودند. احکام عدالت را از من سؤال نموده، از تقرّب جستن به خدا مسرور میشوند3و میگویند: چرا روزه داشتیم و ندیدی و جانهای خویش را رنجانیدیم و ندانستی. اینک شما در روزِ روزة خویش خوشی خود را مییابید و بر عملههای خود ظلم مینمایید.4اینک به جهت نزاع و مخاصمه روزه میگیرید و به لطمه شرارت میزنید. امروز روزه نمیگیرید که آواز خود را در اعلی علیّین بشنوانید.»
در آیة 3 کاملاً مشهود است که قوم میدانستند که در هنگام روزه باید با رنجاندن بدن و زجر کشیدن به حضور خدا بروند، این برای آنان کاملاً آشکار بود و تعلیم گرفته بودند. حتّی میدانستند که برای چه به این گونه باید در روزه بایستند، آنان در تمام لحظات روزهداری خود، منتظر نگاه خدا به خود بودند.
امّا ثمرة رنجهای آنان به بار نمینشست از آن روی که فکرهای آنان به جهت حصول شرارت ( نزاع و مخاصمه و ... ) بود لذا روزههای آنان به حضور خدا راه نمییافت. در ادامة آیة 3 و آیة 4، این خداوند است که نیّات درونی آنان را برملا میسازد، از آن جهت که روزه را با خوشی سپری میکردند و به جای رنجاندن بدن خود، تنها مدّعیان روزهداری بودند و در عمل نیز به دیگران مرارت و آزار میرساندند. و در پایان آیة 4 خدا به مهمترین علّت روزهداری اشاره میکند: «امروز روزه نمیگیرید که آواز خود را در اعلی علیّین بشنوانید.»
در ادامة باب 58 صحیفة اشعیا، خدا به شکل صحیحِ روزة پسندیدة خود اشاره میکند که چگونه میبایست تمام مشقّات در روزهداری منجر به گسستن و جدایی شخص از هر شرارتی بشود تا او در نزد خدا مقبول واقع گردد:
«5آیا روزهای که من میپسندم مثل این است، روزی که آدمی جان خود را برنجاند و سر خود را مثل نی خم ساخته، پلاس و خاکستر زیر خود بگستراند؟ آیا این را روزه و روز مقبول خداوند میخوانی؟ ( دقّت کنید! خداوند به پلاس پوشیدن و خاکستر نشینی و رنجاندن بدن ایراد وارد نمیآورد چون پیشتر و بعدتر از نزول این کلامش، بارها قوم خود را به این گونه روزهداری سفارش نموده بود؛ بلکه با توجّه به ادامة آیات مشخّص میگردد که او به دلهای ریاکار تفحّص میکند و چون ثمرة روزة پسندیدة خود را نمیبیند، بر افکار و نیّات ایراد وارد میآورد. )
6مگر روزهای که من میپسندم این نیست که بندهای شرارت را بگشایید و گرههای یوغ را باز کنید و مظلومان را آزاد سازید و هر یوغ را بشکنید؟7مگر این نیست که نان خود را به گرسنگان تقسیم نمایی و فقیران رانده شده را به خانه خود بیاوری و چون برهنه را ببینی او را بپوشانی و خود را از آنانی که از گوشت تو میباشند مخفی نسازی؟8آنگاه نور تو مثل فجر طالع خواهد شد و صحّت تو به زودی خواهد رویید و عدالت تو پیش تو خواهد خرامید و جلال خداوند ساقة تو خواهد بود.9آنگاه دعا خواهی کرد و خداوند تو را اجابت خواهد فرمود و استغاثه خواهی نمود و او خواهد گفت که اینک حاضر هستم. اگر یوغ و اشاره کردن به انگشت و گفتن ناحق را از میان خود دور کنی،10و آرزوی جان خود را به گرسنگان ببخشی و جان ذلیلان را سیر کنی، آنگاه نور تو در تاریکی خواهد درخشید و تاریکی غلیظ تو مثل ظهر خواهد بود.
( روزه میبایست شخص را از تمام تعلّقات دنیا جدا سازد. کوچکترین نمود آن این است که، نخوردن خوراک ولی نگه داشتن جیرة خوراک روزانه برای زمان افطار، گویای این است که شخص، به مسائلی غیر از آن چه به زبان ادّعا میکند که برایش در روزه ایستاده، صحّت ندارد و در درون ذهن خود هنوز از ابتداییترین دغدغههای روزانة خود، مانند خوراک و ... رها نشده. لذا به جد خداوند میفرماید: «7مگر این نیست که نان خود را به گرسنگان تقسیم نمایی و فقیران رانده شده را به خانه خود بیاوری و چون برهنه را ببینی او را بپوشانی و خود را از آنانی که از گوشت تو میباشند مخفی نسازی؟» )
و در ادامه: 11و خداوند تو را همیشه هدایت نموده، جان تو را در مکانهای خشک سیر خواهد کرد و استخوانهایت را قوی خواهد ساخت و تو مثل باغ سیراب و مانند چشمه آب که آبش کم نشود خواهی بود.12و کسان تو خرابههای قدیم را بنا خواهند نمود و تو اساسهای دورههای بسیار را برپا خواهی داشت و تو را عمارت کننده رخنهها و مرمّت کننده کوچهها برای سکونت خواهند خواند.13اگر پای خود را از سَبَّت نگاه داری و خوشی خود را در روز مقدّس من به جا نیاوری و سَبَّت را خوشی و مقدّس خداوند و محترم بخوانی و آن را محترم داشته، به راههای خود رفتار ننمایی و خوشی خود را نجویی و سخنان خود را نگویی،14آنگاه در خداوند متلذّذ خواهی شد و تو را بر مکانهای بلند زمین سوار خواهم کرد. و نصیب پدرت یعقوب را به تو خواهم خورانید، زیرا که دهان خداوند این را گفته است» ( اشعیا 58 : 1 - 14 ).
نمیتوان برای روزه هیچ قانون و فلسفهای ساخت و در خصوص تغییرِ شکل و طریق آن هیچ ادلّه و استدلالی آورد، در حالی که خود خداوند به روشنی در خصوص آن صحبت کرده و کل کتاب مقدّس به نمونههای بسیاری از روزههای پسندیدة خدا که به بار نشسته و ثمرة خود را در موسمش آورده اشاره دارد.
هرگز یک ایماندار مسیحی در این گمراهی سیر نکند که چون مسیحی است خداوند همیشه صدای او را میشنود؛ اوه! این یک اشتباه بزرگ است. کتاب مقدّس پر است از روایاتی که صراحتاً بیان میدارد که بارها و بارها خدا گوش خود را از شنیدن صدای قوم خود فرو بسته.
به کتاب داوران خوب دقّت کنید، در آن بارها مکتوب شده است که هرگاه قوم شرارت کردند، خداوند آنان را وا گذاشت و تا مدّتها به صدای آنان گوش نداد. در کتاب مزامیر بارها مزمورسرایان به روپوشانی خداوند اشاره میکنند. اشعیای نبی اعلام میدارد که: «5تو آنانی را که شادمانند و عدالت را به جا میآورند و به راههای تو، تو را به یاد میآورند ملاقات میکنی. اینک تو غضبناک شدی و ما گناه کردهایم در اینها مدّت مدیدی به سر بردیم و آیا نجات توانیم یافت؟6زیرا که جمیع ما مثل شخص نجس شدهایم و همة اعمال عادلة ما مانند لتّه ملوّث میباشد. و همگی ما مثل برگ، پژمرده شده، گناهان ما مثل باد، ما را میرباید.7و کسی نیست که اسم تو را بخواند یا خویشتن را برانگیزاند تا به تو متمسّک شود زیرا که روی خود را از ما پوشیدهای و ما را به سبب گناهان ما گداختهای» ( اشعیا 64 : 5 - 7 ).
مبادا در گمراهیِ فکر، به دور از دیدگان خدا سلوک کنید! زیرا روی او با عادلان است و از گناهکاران خواهد پوشاند. برای برگرداندن روی خدا به سمت خود و رساندن صدای خود به گوش خدا در اعلی علیّین، در حالی که او روی خود را برگردانده و گوشش را بسته باشد، با رنج بسیار باید مخاطبش قرار دهید.
نکتة مهم دیگری که باید دانست آن است که روزه تنها زمانی معنی مییابد و لازمالاجرا است، که شخص در یکی از دو وضعیّت سختِ در روز ( دورة ) ششم قرار داشته باشد: نخست آن که خداوند با او نباشد، زیرا زمانی که خداوند با شخص باشد صدای او به راحتی به گوش خداوند خواهد رسید و نیازی دیگر به روزهداری نیست. خود خداوند عیسی مسیح نیز به این مهم اشاره دارد: «14آنگاه شاگردان يحيي نزد وي آمده، گفتند: چون است كه ما و فريسيان روزه بسيار ميداريم، لیكن شاگردان تو روزه نميدارند؟15عيسي بديشان گفت: آيا پسران خانة عروسي، مادامي كه داماد با ايشان است، ميتوانند ماتم كنند؟ و لیكن ايّامي ميآيد كه داماد از ايشان گرفته شود؛ در آن هنگام روزه خواهند داشت» ( متّی 9 : 14 - 15 ).
و دوّم این که، روی خداوند به هر دلیلی، اگر به سوی شخصی نباشد و صدای او را نشنود. لازم است آن شخص با استفاده از راهکاری که خود خداوند عطا فرموده یعنی با روزه ( تعنیت - رنجاندن بدن ) روی خداوند را به سوی خود جلب نموده و صدای خود را در اعلی علیّین به گوش او برساند. از آن جهت که بدنِ مردِ عادل از آنِ خداوند است! «19یا نمیدانید که بدن شما هیکل روحالقدس است که در شما است که از خدا یافتهاید و از آنِ خود نیستید» ( اوّل قرنتیان 6 : 19 )؟ و این را بدانید که هرگز خداوند نسبت به هیکل خود بیتفاوت نخواهد گذشت.
نظرات
ارسال یک نظر