آداب شایسته دعا


آداب شایسته دعا

ارتباط با خدا

وقتی به تورات نگاه می‌کنید با خدایی قانونمند، منظّم و تشریفاتی مواجه می‌شوید که از قوانین شریعت گرفته تا چگونگی ساخت خیمة اجتماع و اسباب و اثاث آن، تا لباس کاهنان و آداب و رسومی که برای کاهنان و لاویان و قوم مقرّر فرموده دارای غیرتی عجیب است. پس یقین بدانید که او برای هر امری قائل به آدابی خاص به همان است.

وقتی برای دعا به حضور خداوند حاضر می‌شوید باید این را در نظر داشته باشید که در حضور بزرگ‌ترین شخصیّت جهان هستی حاضر شده‌اید که همة جهان با عظمتش در مقابل او خوار و حقیر است. لذا او شایستة اکرامی فوق از تصوّر بشر است.

 

پوشیدن لباس مناسب:

به صُحُف انبیا و مکاشفه وقتی که نگاه بیاندازید، وقتی که از جایگاه قدّوسیّت خدا سخن گفته می‌شود فرشتگان و نفوسی را می‌بینید که با جامه‌هایی شایسته و منظّم در پیشگاه قدّوس او ایستاده و خداوند را قدّوس قدوّس می‌خوانند. لذا هر ایماندار مسیحی نباید این توهّم شریرانه را به خود راه دهد که در پیشگاه خداوند با هر لباسی ناشایست، مانند لباس زیر خود می‌تواند حاضر شود.

«9و بعد از این دیدم که اینک، گروهی عظیم که هیچ کس ایشان را نتواند شمرد، از هر امّت و قبیله و قوم و زبان در پیش تخت و در حضور برّه به جامه‌های سفید آراسته و شاخه‌های نخل به دست گرفته، ایستاده‌اند10و به آواز بلند ندا کرده، می‌گویند، نجات، خدای ما را که بر تخت نشسته است و برّه را است.11و جمیع فرشتگان در گرد تخت و پیران و چهار حیوان ایستاده بودند. و در پیش تخت به روی درافتاده، خدا را سجده کردند12و گفتند، آمین! برکت و جلال و حکمت و سپاس و اکرام و قوّت و توانایی، خدای ما را باد تا ابدالآباد. آمین.» ( مکاشفه 7 : 9 - 12 )

هیچ کسی جلوی یک شخصیّت بلند پایة اجتماعی و حتّی در مقابل دشمن بزرگ خود حاضر نیست با لباسی ناشایست حاضر شود، حال وقتی حاضر نیستید جلوی چنین اشخاصی به ناشایستگی رفتار کنید، به شکلی که طبیعت به شما می‌آموزد، صد البتّه پوشیدن چنان جامه‌هایی در پیشگاه خداوند اهانت به او محسوب می‌گردد.

قطعاً منظور پوشیدن لباسهای فاخر و مزیّن شده به سنگها و جواهرات و غیره نیست؛ بلکه پوشیدن جامه‌های ساده امّا پاکیزه و پوشیده و آن گونه که مورد پسنده خدا است. یعنی مردان با جامه‌های مردانه و زنان با لباسهای زنانه به حضور خداوند حاضر باشند.

نوع پوشش مردان و زنان همیشه ملاک خداوند بوده و به عنوانی حکمی ابدی برای قوم برگزیدة خود مقرّر فرموده بود که تا به امروز نیز به همان قوّت اعتبار دارد. در کتاب تثنیّه در یکی از حکمهای داده شدة خداوند آمده که: «5متاع‌ مرد بر زن‌ نباشد، و مرد لباس‌ زن‌ را نپوشد، زیرا هر که‌ این‌ را کند مکروه‌ یهوه‌ خدای‌ تو است» ( تثنیّه 22 : 5 ). خداوند، مردان و زنانی را که جامة شایستة خود را ترک کرده و لباس جنس مخالف را بر تن می‌کنند، مکروه دارد.

متاع چیست؟ متاع به معنی لباس، اثاثه، جنس، کالا، مال‌التجاره و باروبنه است. لباس یا هر جنس کالای مردانه از قبیل کت و شلوار و البسه پوشیدنی گرفته تا وسایلی که مردانه و خاص مردان است، استفادة آن برای زنان کریه منظر و ناشایست است و خداوند این عمل را مکروه دارد. پوشش زنان، خاص و کمی متفاوت‌تر از مردان است، مثلاً به جای شلوار زنان دامن می‌پوشند و از جنس لباسهای خاصی متناسب با اندام خود استفاده میکنند، علاوه بر اینها دارای زیورآلاتی آراستنی به خود هستند؛ زنانی که با پوشش مردانه برای دعا حاضر می‌شوند نه این که دعاهای آنان شنیده نمی‌شود، بلکه باعث بی‌آبرویی خود نزد خدا و اهانت به او می‌گردند.

و حال بالعکس نیز برای مردان، با شرمساری باید گفت بسیاری از مردان جایگاه و منزلت خود را ترک کرده‌اند و امروزه به شکل زنان و با پوششهای زنانه ظاهر می‌شوند. این قبیل افراد باید بدانند که هر گونه زیورآلات مانند گردنبند، دستبند، گوشواره، خلخال، انگشتر ( به غیر از حلقة ازدواج ) پوشش خاص زنانه است و برای مردان شایسته و جایز نیست. هیچ یک از شاگردان مسیح و مردان خدا به این قبیل زیورآلات پوشیده نشده بودند. همچنین است لباسهایی که خاص زنان می‌باشد مانند دامن و ...، که نمی‌بایست مردان بر تن کنند. هر مردی که چنین پوششهایی بر تن کند، نه این که دعاهای او شنیده نمی‌شود، بلکه باعث بی‌آبرویی خود نزد خدا و اهانت به او می‌گردد.

 

گذاشتن پوششی بر سر:

پولس رسول در نامة اوّل خود به قرنتیان پس از آن که به جایگاه مردان و زنان در قبال یک دیگر و خداوند اشاره می‌کند: «1پس اقتدا به من نمایید چنان که من نیز به مسیح می‌کنم.2امّا ای برادران شما را تحسین می‌نمایم از این جهت که در هر چیز مرا یاد می‌دارید و اخبار را به طوری که به شما سپردم، حفظ می‌نمایید.3امّا می‌خواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا» ( اوّل قرنتیان 11 : 1- 3 ).

با لحنی محکم و تأکیدی می‌گوید که مردان در هنگام دعا و نبوّت نباید هیچ پوشش و کلاهی بر سر بگذارند و بالعکس زنان می‌بایست با پوششی بر سر و یا اگر موی بلندی دارند با موی باز دعا یا نبوّت نمایند.

«4هر مردی که سر پوشیده دعا یا نبوّت کند، سر خود را رسوا می‌نماید.5امّا هر زنی که سر برهنه دعا یا نبوّت کند، سر خود را رسوا می‌سازد، زیرا این چنان است که تراشیده شود.6زیرا اگر زن نمی‌پوشد، موی را نیز بِبُرَدْ؛ و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد.7زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خدا است، امّا زن جلال مرد است.8زیرا که مرد از زن نیست بلکه زن از مرد است.9و نیز مرد به جهت زن آفریده نشد، بلکه زن برای مرد.10از این جهت زن می‌باید عزّتی بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان.

11لیکن زن از مرد جدا نیست و مرد هم جدا از زن نیست در خداوند.12زیرا چنان که زن از مرد است، همچنین مرد نیز به وسیلة زن، لیکن همه چیز از خدا.13در دل خود انصاف دهید، آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند؟14آیا خودِ طبیعت شما را نمی‌آموزد که اگر مرد موی دراز دارد، او را عار می‌باشد؟15و اگر زن موی دراز دارد، او را فخر است، زیرا که موی به جهت پرده بدو داده شد؟16و اگر کسی ستیزهگر باشد، ما و کلیساهای خدا را چنین عادتی نیست» ( اوّل قرنتیان 11 : 4 - 16 ).

به این سخن پولس متأسّفانه هیچ یک از کلیساها به خوبی دقّت نکردند و حتّی بدون آن که در خصوص موی سر در کتاب مقدّس تحقیقی نمایند، فتواهای گوناگونی صادر کردند که باعث بروز اختلافات و جدالهای بسیاری در کلیساها شده است. هر کس از زاویة استنباط خود آن را تفسیر نموده، ولی پاسخ به این که موی مردان و خصوصاً زنان باید بلند یا کوتاه باشد؟ و یا تا چه حد باید بلند یا کوتاه باشد؟ بحث داغ همیشة کلیساها بوده است.

کلاً موضوع موی سر مردان و زنان دارای تعلیمی مخصوص به خود می‌باشد، امّا از آن جایی که بعد شناخت الوهیّت، موضوعِ تعلیمی دعا مهم‌ترین دانسته‌ای هست که هر فرد مسیحی باید در ابتدا آن را بیاموزد، شایسته است تا در دل آموزة دعا به آن پرداخته شود. لذا در این مجال سعی می‌کنیم تا این موضوع را روشن نماییم.

ابتدا ببینیم که در عهد عتیق و در قوم برگزیدة خدا، شرایط موی سر مردان و زنان به چه شکلی بوده؟ فصل ششم کتاب اعداد که در خصوص نذیره‌ها صحبت می‌کند یک سرنخ جالب برای دانستن وضعیّت موهای سر به ما می‌دهد.

«1و خداوند موسی‌ را خطاب‌ کرده‌، گفت‌:2بنی‌اسرائیل‌ را خطاب‌ کرده‌، به‌ ایشان‌ بگو: چون‌ مرد یا زن‌ نذر خاص‌، یعنی‌ نذر نذیره‌ بکند، و خود را برای‌ خداوند تخصیص‌ نماید،3آنگاه‌ از شراب‌ و مسکرات‌ بپرهیزد و سرکۀ شراب‌ و سرکۀ مسکرات‌ را ننوشد، و هیچ‌ عصیر انگور ننوشد، و انگور تازه‌ یا خشک‌ نخورد.4و تمام‌ ایّام‌ تخصیصش‌ از هر چیزی‌ که‌ از تاک‌ انگور ساخته‌ شود، از هسته‌ تا پوست‌ نخورد.5و تمام‌ ایّام‌ نذر تخصیص‌ او، اُستُره‌ بر سر او نیاید، و تا انقضای‌ روزهایی‌ که‌ خود را برای‌ خداوند تخصیص‌ نموده‌ است‌، مقدّس‌ شده‌، گیسهای‌ موی‌ سر خود را بلند دارد» ( اعداد 6 : 1 - 5 ).

آیة پنجم از این احکام تراشیدن و کوتاه کردن موهای سرِ مردان و زنانی که به عنوان نذیره انتخاب می‌شدند را کلاً در ایّام مقرّر قدغن فرموده؛ و با اشاره به گیسهای مو اعلام می‌کند که موی آنان حتّی اگر بسیار بلند هم شود نباید تراشیده یا چیده شود. کلاً گیس به معنی موی بلند است.

این قانون برای مردان و زنان یکسان بود که منظور دست نزدن و کوتاه نکردن موی سر بوده زیرا در آیة دوّم به روشنی به"مرد و زن"اشاره می‌کند؛ امّا چه زمانی؟ وقتی که برای نذیره بودن مقرّر می‌شوند: «... خود را برای‌ خداوند تخصیص‌ نماید ... و تمام‌ ایّام‌ نذر تخصیص‌ او، اُستُره‌ بر سر او نیاید، و تا انقضای‌ روزهایی‌‌که‌ خود را برای‌ خداوند تخصیص‌ نموده‌ است‌، مقدّس‌ شده‌، گیسهای‌ موی‌ سر خود را بلند دارد.» یعنی آن مرد یا زنِ نذیره نباید موی سر خود را ببرد ( اُستُره ) بلکه می‌بایست موهای خود را بلند نگه دارد.

این نشان می‌دهد که اوّلاً مردان دارای موی بلند نبودند، دوّماً در بین زنان نیز احتمالاً موهای خیلی بلند نباید زیاد مرسوم بوده باشد. اگر کسی موی خود را بلند می‌کرد، قطعاً اتّفاقی عجیب و خاص در قوم به نظر می‌رسیده، مانند شمشون که نذیره بود و کتاب مقدّس به موی بلند او از قبلِ تولّدش اشاره و تأکید کرده بود: «2و شخصی‌ از صُرعَه‌ از قبیلۀ دان‌، مانوح‌ نام ‌بود، و زنش‌ نازاد بوده‌، نمی‌زایید.3و فرشتۀ خداوند به‌ آن‌ زن‌ ظاهر شده‌، او را گفت‌: اینک‌ تو حال‌ نازاد هستی‌ و نزاییده‌ای‌. لیکن‌ حامله‌ شده‌، پسری‌ خواهی‌ زایید.4و الآن‌ باحذر باش‌ و هیچ‌ شراب‌ و مسکری‌ منوش‌ و هیچ‌ چیز نجس‌ مخور.5زیرا یقیناً حامله‌ شده‌، پسری‌ خواهی‌ زایید، و استره‌ بر سرش‌ نخواهد آمد، زیرا آن‌ ولد از رحم‌ مادر خود برای‌ خدا نذیره‌ خواهد بود؛ و او به‌ رهانیدن‌ اسرائیل‌ از دست‌ فلسطینیان‌ شروع‌ خواهد کرد» ( داوران 13 : 2 - 5 ).

یک گذر کوتاه بزنیم به عهد جدید؛ جمیع کلیساها اتّفاق نظر دارند که موی خداوند عیسی مسیح بلند بود! بعضی از کلیساها هم برای آن دلیل می‌آورند که فقط موی مسیح بلند بود چون موی بلند نشان پادشاهی بوده است، و چون پادشاه مسیحیان است او موی بلند داشته است! آیا حقیقتاً این گونه بود؟ در حالی که پولس می‌گوید: «14آیا خودِ طبیعت شما را نمی‌آموزد که اگر مرد موی دراز دارد، او را عار می‌باشد؟» اگر این گونه باشد که موی مسیح بلند بوده، پولس که ظرف برگزیدة خداوند به اقرار خود عیسی مسیح است، با گفتن این جمله او را مورد نکوهش و تحقیر قرار داده و عملاً بر ضد مسیح شده است که! آیا واقعاً پولس می‌تواند چنین اشتباه هولناکی بکند؟

خیر به هیچ وجه مسیح دارای موی بلند نبوده. این امکان نداشته. این یک اشتباه بدون استناد است که برای آن می‌توان چهار دلیل بزرگ آورد. به بهانة این که او پادشاه مسیحیان است، لذا مویش بلند بوده، تنها یک نگاه فلسفی و بی‌استناد تاریخی است.

1- او نذیره نبوده تا موی بلند داشته باشد. به چه دلیلی؟ زیرا شراب می‌آشامیده که نذیره‌ها نمی‌بایست به آن لب می‌زدند. در اناجیل روایات بسیاری را می‌توانید ببینید که خداوند عیسی مسیح شراب می‌نوشیده. از سویی دیگر نه یحیی تعمید دهنده و نه خود او، هرگز به نذیره بودنش شهادتی نداده‌اند.

2- به فرضِ اشتباه که پادشاهان دارای موی بلند بودند ( که این نیز هیچ اثبات تاریخی ندارد. )، آن گونه که بعضیها ادّعا می‌کنند، مسیح پادشاه نبوده. چند بار مردم خواستند او را پادشاه کنند و او از میان آنان رفت و حتّی یک بار هم خود او اقرار کرد پادشاهی او از این جهان نیست: «36عیسی جواب داد که پادشاهی من از این جهان نیست. اگر پادشاهی من از این جهان می‌بود، خدّام من جنگ می‌کردند تا به یهود تسلیم نشوم. لیکن اکنون پادشاهی من از این جهان نیست» ( یوحنّا 18 : 36 ).

3- او اگر موی بلند داشت، قطعاً باید برای قوم عجیب بوده باشد و این می‌بایست در اناجیل مکتوب می‌گردید، در حالی که در هیچ یک از اناجیل چنین چیزی مکتوب نشده، و جالب‌تر این که کتاب مقدّس می‌گوید که او دارای چنان چهرة عادی بوده که در جمع قابل تشخیص هم نبوده؛ یعنی ظاهری مانند سایر مردم قوم داشته به حدی که هرگز قوم او نتوانستند هیچ ایرادی از شکل ظاهری او بگیرند.

4- اگر خداوند عیسی مسیح دارای موی بلند می‌بوده، یقیناً باید تمام شاگردان او با اشتیاق تمام خود را به شباهت ظاهری او می‌کردند. کیست که نخواهد حتّی به شباهت ظاهری خداوند باشد؟ و حال آن که پولس می‌گوید: «14آیا خودِ طبیعت شما را نمی‌آموزد که اگر مرد موی دراز دارد، او را عار می‌باشد؟» یعنی این که تمام رسولان موهای کوتاهی داشتند.

فقط همین دلایل برای این که اثبات کند خداوند عیسی مسیح و مردان قوم اسرائیل و مسیحیان دارای موهای کوتاه بوده‌اند، کفایت می‌کند.

امّا برای این که بدانیم موی سر در نزد قوم اسرائیل و برگزیدگان خدا به چه شکلی بوده، باز در کتاب حزقیال نبی می‌توان یک سرنخ دیگر به دست آورد. باب 44 کتاب حزقیال نبی نیز که در خصوص لاویان‌ کَهَنَه‌ از بنی‌‌صادوق است، احکام بلندی را برای لاویان می‌شمارد که هرگاه می‌خواستند به صحن بیرونی هیکل و نزد قوم بروند می‌بایست آن قوانین را رعایت می‌کردند، در این جا فقط به بخشی از این قوانین که مربوط به موی سر آنان بود، اشاره می‌کنیم.

«20و ایشان‌ سر خود را نتراشند و گیسوهای‌ بلند نگذارند بلکه‌ موی‌ سر خود را بچینند» ( حزقیال 44 : 20 ). نتراشیدن موی سر حکایت از ته تراشیدن یعنی کچل کردن دارد، و بلند نکردن گیسوها، به معنی این است که موهای سر خود را باز نکنند تا مانند چیزی مثل کلاه برایشان پوشش باشد، و وقتی می‌گوید که باید موها را بچینند، با توجّه به این که اجازة تراشیدن از ته را نداشتند و موها را بلند و باز نمی‌بایست می‌کردند، به یک حد فاصلی بین تراشیدن از ته و موی بلند اشاره می‌شد، یعنی همان اندازة موی سر مردانة امروزی؛ کی باید این کار را می‌کردند؟ زمانی که داخل مردم و در صحن بیرونی هیکل وارد می‌شدند، مانند دیگران.

در این آیات مشخّص است که اندازة مو به سه دسته تقسیم می‌گردد: تراشیده، چیده شده، گیسوی بلند.

1.     تراشیده، یعنی از ته زده و کچل کرده است که مو را در مواقعی خاص و به منظوری ویژه از ته می‌تراشیدند.

2.     چیده، که حاکی از موی کوتاه شده ولی نه به اندازة موی تراشیده شده از ته است، که موی مردانة امروزی است.

3.     گیسوی بلند، یعنی موی بلندتر از اندازة مردانه به حدی که قابل بافتن باشد، که این نوع مو خاص زنان است.

به غیر از این سه اندازة موی سر، کتاب مقدّس به نوعی دیگر از اندازة موی، اشاره نمی‌کند.

حال در خصوص مورد سوّم بیشتر تمرکز کنید، چون به طور عجیبی در خصوص اندازة لازم برای موی زنان اختلاف و انحرافات زیادی وجود دارد که خیلیها را درگیر خود کرده، تا به حدی که برخی معتقدند زنان هرگز نباید موی سر خود را کوتاه کنند از این روی بعضیها موهایشان را هرگز کوتاه نمی‌کنند تا به جایی که از قامتشان هم بلندتر شده. و از سویی دیگر عدّه‌ای مطلقاً مکلّف به موی بلند نیستند و مانند مردان کوتاه نگه می‌دارند.

موی بلند به اندازة بافته، خاصِ زنان است؛ امّا تا چه اندازه می‌بایست بلند باشد؟ هیچ کجای کتاب مقدّس برای موی بلند حد و اندازه‌ای قائل نشده، پس به میل شخصی هر کس بستگی دارد.

امّا موی بلند از چه اندازه‌ای به بعد، بلند محسوب می‌شود؟ به اسم این مدل مو دقّت کنید، گیسو؛ یعنی دقیقاً از جایی که مو قابلیّت بافته شدن داشته باشد؛ با توجّه به این مهم می‌توان گفت هرگاه موی شخصی، لالة گوش و گردن او را بپوشاند، بلند محسوب می‌شود. یعنی برای زنان، اگر موی سرشان تا حد روی گوش و گردنشان را بگیرد به عنوان موی بلند و پوشش محسوب می‌شود؛ و متعاقباً این اندازه برای مردان ناپسند است.

حال به کلام پولس در خصوص موی سر زنان بر می‌گردیم. «5امّا هر زنی که سر برهنه دعا یا نبوّت کند، سر خود را رسوا می‌سازد، زیرا این چنان است که تراشیده شود.» این سر برهنه اشاره از موی کوتاهِ مردانه دارد نه تراشیده شده، چون سریعاً در ادامه می‌گوید که اگر زن موی کوتاه داشته باشد برای او فرقی با تراشیده شده ندارد، پس بهتر است تا از ته بتراشد!

او با تندی این موضوع را برای زنان حکم می‌کند و ادامه می‌دهد: «6زیرا اگر زن نمی‌پوشد، موی را نیز بِبُرَدْ؛ و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد.» او با اشاره به قبیح بودن موی تراشیده برای زنان به آنان می‌فهماند که داشتن موی کوتاهِ مردانه نیز برای آنان قباحت دارد. زنان آن عصر نیز می‌دانستند که موی کوتاه برای آنان ناپسند است با این حال بعضیها در کلیسا با آن وضعیّت حاضر می‌شدند، لذا پولس در خطاب به آنان ادامه می‌دهد که:

«13در دل خود انصاف دهید، آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند؟14آیا خودِ طبیعت شما را نمی‌آموزد که اگر مرد موی دراز دارد، او را عار می‌باشد؟15و اگر زن موی دراز دارد، او را فخر است، زیرا که موی به جهت پرده بدو داده شد؟16و اگر کسی ستیزهگر باشد، ما و کلیساهای خدا را چنین عادتی نیست» ( اوّل قرنتیان 11 : 13 - 16 ).

حال به این نکته نیز دقّت کنید پولس به کوتاهی موی زن در وقت دعا و نبوّت ایراد وارد کرده؛ ولی برای اوقات دیگر ایرادی نگرفته، شاید حسب بیماری خاص یا علّت موجّه غیر قابل گریزی، یک زن نتواند موی خود را بلند نگه دارد، در چنین شرایطی ایرادی وارد نیست، ولی در هنگام دعا یا نبوّت می‌بایست سر خود را به گونه‌ای که گوشها و گردنش معلوم نباشد یا ابتدای محاسبه برای موی بلند، باید با پوششی مانند روسری بپوشاند؛ امّا اگر زن موی بلند دارد، نیازی به هیچ پوششی نیست و موی خود را می‌تواند باز کند که همان موی بلند او برایش در حضور خداوند پوشش محسوب می‌گردد. لذا برای مردان نیز لازم است در هنگام دعا یا نبوّت، که موی کوتاه داشته و هیچ کلاهی نیز بر سر نگذارند.

پس در آداب دعا از آن جا که مردان نباید پوششی بر سر داشته باشند، حتماً می‌بایست موهای آنان کوتاه باشد. و زنانی که موی بلند دارند همان موی بلند برایشان پوشش محسوب می‌شود، فقط می‌بایست موهای خود را باز کنند و اگر موی آنان به دلایل موجّه کوتاه بود با یک روسری سر و گوش و گردن خود را بپوشانند.

 

پای برهنه:

قطعاً همیشه و در هر حالی می‌توانید دعا کنید، در خانه، در محیط کار، در خیابان، در مسافرت و در مسیر راه و ... کلاً در هر زمان و شرایطی؛ و اگر در ارادة خداوند زندگی می‌کنید و با او راه می‌روید، بدون شک دعاهای شما را خواهد شنید و آمین خواهد گفت.

امّا اگر زمانهای خاصی را برای دعا کردن با خدا تعیین می‌کنید که بعداً مفصّلاً در خصوص آن صحبت خواهیم کرد، و یا در زمانی به غیر از وقتهای تعیین شده در حال دعا کردن هستید و به ناگاه خداوند حضور یابد و متوجّة حضور او شدید، حتماً هر پوششی که در پا دارید مانند کفشها را فوراً از پای خود به نشانة احترام خارج کنید، زیرا با پوشش بر پا نباید نزدیک خداوند شد.

ما چنین صحنه‌ای را در اوّلین ملاقات موسی با خداوند می‌بینیم که خود خداوند به او هشدار می‌دهد که پاپوش خود را سریعاً از پایش درآورد زیرا در جای مقدّس وارد شده. اساساً هر جایی که خداوند حضور یابد آن مکان مقدّس است: «2و فرشتۀ خداوند در شعلۀ آتش‌ از میان‌ بوته‌ای‌ بر وی‌ ظاهر شد. و چون‌ او نگریست‌، اینک‌ آن‌ بوته‌ به‌ آتش‌ مشتعل‌ است‌ امّا سوخته‌ نمی‌شود.3و موسی‌ گفت‌: اکنون‌ بدان‌ طرف‌ شوم‌، و این‌ امر غریب‌ را ببینم‌، که‌ بوته‌ چرا سوخته‌ نمی‌شود.4چون‌ خداوند دید که‌ برای‌ دیدن‌ مایل‌ بدان‌ سو می‌شود، خدا از میان‌ بوته‌ به‌ وی‌ ندا در داد و گفت‌: ای‌ موسی‌! ای‌ موسی‌! گفت‌: لبیک‌.5گفت‌: بدین‌ جا نزدیک‌ میا، نعلین‌ خود را از پایهایت‌ بیرون‌ کن‌، زیرا مکانی‌ که‌ در آن‌ ایستاده‌ای‌ زمین‌ مقدّس‌ است‌» ( خروج 3 : 2 - 5 ).

شایسته است در هنگام دعا: در وقتهای تعیین شده، در صحن کلیسا و به هنگام دعا و پرستش، و در هنگامی که به ناگه خداوند حضور می‌یابد، اگر کفش و پوششی بر پا دارید آن را خارج نمایید.

 

در خلوت دعا کردن:

قطعاً بسیاری چنین می‌پندارند که دعا در کلیسا و به جماعت بهتر است، چون خداوند در کلیسا حضور دارد و دعاها را می‌شنود؛ امّا حقیقت امر دقیقاً چیزی دیگر است. خداوند عیسی مسیح در آموزة دعا، ایمانداران را به سمت خلوت رفتن و در پشت درهای بسته سفارش می‌کند.

«5و چون عبادت کنی، مانند ریاکاران مباش زیرا خوش دارند که در کنایس و گوشه‌های کوچه‌ها ایستاده، نماز گذارند تا مردم ایشان را ببینند. هر آینه به شما می‌گویم اجر خود را تحصیل نموده‌اند.6لیکن تو چون عبادت کنی، به حجرة خود داخل شو و در را بسته، پدر خود را که در نهان است عبادت نما؛ و پدر نهان‌ بینِ تو، تو را آشکارا جزا خواهد داد» ( متّی 6 : 5 - 6 ).

خداوند با توجّه به ریاکارانِ بسیاری که در قوم عادت داشتند در معابر عمومی به عبادت بپردازند، و این عمل را حسب ریاکاری به انجام می‌رساندند چنین جمله‌ای را فرموده. امّا باید دانست که در عبادات دسته جمعی و دعاهای کلیسایی وقتی هیچ گونه ریاکاری در کار نباشد، نه این که ناپسند نیست بلکه عملی نیکو است.

امّا اگر خودمان را گول نزنیم، تصدیق خواهید کرد که در اکثر دعاهایی که در جمع ایراد می‌شود، نیّت ریاکاری و خود نمایی بسیار مشهود است. برخی چون زبان بلیغی دارند با چنان جملات و آب و تابی دعا می‌کنند که دیگران را تحت تأثیرِ خود قرار داده تا دیگران آنان را به چشم مردان بزرگ ایمان ببینند و ستایش کنند، و این امر نیز متقابلاً برای بسیاری از نوایمانداران احساس ضعف و سرشکستگی می‌نماید تا حدی که هرگز حاضر نیستند در جمع دعا کنند.

امّا ورای این نگاه، دعا در خلوت و تنهایی دارای چنان ویژگی و امتیازهای خاصی است که تصوّرش را نمی‌کنید! که آنان را بر می‌شماریم:

1- وقتی در خلوت دعا می‌کنید وارد یک ارتباط خصوصی با خداوند می‌شوید که فقط خودتان هستید با خداوند؛ مانند کسی که به جای حضور در یک کلاس عمومی، برای خود یک کلاس خصوصی با خداوند تعیین می‌نماید. و اگر در جمع به خاطر حتّی یک شخص ناپاک خداوند حضور نیابد یا به دعای جمع گوش ندهد، امّا در خلوت با خدا، چنان چه در شما رجاستی نباشد، هیچ چیز مانع از ارتباطِ شما نمی‌گردد، و حتّی اتّفاقات و ملاقاتهای بسیار بزرگی صورت می‌گیرد.

2- در جمع برای حاصل کردن یک نتیجه باید همه یک دل باشند، که اگر باز نخواهیم خودمان را گول بزنیم، خصوصاً در عصر حاضر، چنین اتّفاقی عجیب و تا حدودی محال است، چون هیچ جمعی کاملاً در یک دلی، مانند آن چه در روز پنطیکاست و صدة اوّل مسیحیّت بوده، تا کنون دیده نشده. امّا در خلوت این یک دلی همیشه هست چون فقط دل شما هست و خداوند، و دلی دیگر در کار نیست؛ از سویی دیگر ریاکاری در خلوت معنی ندارد تا باعث عدم یک دلی بین شما و خداوند شود.

3- در خلوت عموماً شخص دچار خستگی و خواب آلودگی می‌شود، چیزی که در جمع امکانش بسیار کم است. شما در خلوت یاد می‌گیرید که هم بر این خستگی ناشی از سکوت و تنهایی غلبه کنید و هم گوشهای خود را برای شنیدن صدای خدا تربیت کنید. و چون زمان برای دعا و پرستش در اختیار شما است، آن قدر فرصت دارید تا به نتیجة مطلوب خود برسید.

4- این را بدانید که همیشه در خلوتِ شما شیاطین نیز حضور خواهند داشت تا هم شما را از دعا و تفکّر بازدارند و هم شما را فریب داده و مشوّش نمایند. شما در خلوت آهسته، آهسته با مکرهای ابلیس آشنا خواهید شد و یاد خواهید گرفت تا چگونه به آنها توجّه نکرده و فریب نخورید. خداوند هر ایمانداری را در چنین موقعیّتهایی قرار می‌دهد تا تجربیّات بیاندوزد، مانند وقتی که قوم خود را به بیابان برد تا در سکوت بیابان تجربه شوند و با دامهای ابلیس آشنا شده و هم این فرصت را بیابند تا با خدا ملاقات کنند. دعای در خلوت چنین فضایی را برای ایمانداران شبیه‌سازی می‌کند. هم روحهای شریر را به وضوح خواهید دید و مکرهایشان برایتان آشکار می‌شود و هم جلوة شکوه خداوند را خواهید دید و با او ملاقات خواهید نمود.

و مازاد بر اینها خداوند عیسی مسیح می‌فرماید، وقتی که از این تجربیّات موفّق بیرون بیایید، خود خداوند شما را آشکارا پاداش خواهد داد و شما را در میان جمع بلند می‌کند، آمین.

خود خداوند عیسی مسیح عادت داشته همیشه برای دعا به خلوت برود: «35بامدادان قبل از صبح برخاسته، بيرون رفت و به ويرانه‌اي رسيده، در آن جا به دعا مشغول شد» ( مرقس 1 : 35 ).

نه تنها به خلوت می‌رفت، بلکه حتّی وقتی در نزد شاگردانش هم که بوده، برای دعا از آنان جدا می‌شد و به گوشه‌ای خلوت می‌رفته: «36آنگاه عيسي با ايشان به موضعي كه مسمّي به جتسيماني بود رسيده، به شاگردان خود گفت: در اين جا بنشينيد تا من رفته، در آن جا دعا كنم. ... » ( متّی 26 : 36 - 44 ).

حتّی در اعمال خداوند عیسی مسیح می‌بینیم که اگر جای مجزّایی از دیگران برای دعا نداشته، در حالی که کسانی با او بودند، او به تنهایی و در یک خلوت درونی شروع به دعا می‌نمود: «18و هنگامي كه او به تنهايي دعا مي‌كرد و شاگردانش همراه او بودند، از ايشان پرسيده، گفت: مردم مرا كه مي‌دانند؟» ( لوقا 9 : 18 ).

 

ایستادن یا به زمین نشستن:

در این بخش در خصوص آداب شایسته در دعا صحبت نمودیم. بخشی از این آداب را کتاب مقدّس به ما می‌آموزد و بخشی دیگر را حکمتِ آداب دنیا. آیا حکمت آداب دنیا به ما نمی‌آموزد که وقتی در پیش شخصیّتی بزرگ قرار می‌گیریم، ادب این است که در حضورش ایستاده، یا بر روی زمین نشسته باشیم؟

از دیرباز همیشه رعیت در نزد پادشاهان و سروران قیام نموده می‌ایستادند تا اجازة جلوس یابند و چنان چه اجازه می‌یافتند به احترام پادشاه هرگز هم تراز با او قرار نمی‌گرفتند بلکه پایین‌تر و یا روی زمین می‌نشستند. جالب است که در عصر حاضر نیز بارها شاهد آن بودم که هرگاه در کلیسای خداوند کسی بر روی صندلی یا مبل برای دعا می‌نشست، روح امر می‌کرد، تا بر زمین بنشیند.

شایسته و زیبا است تا ایمانداران به هنگام دعا و پرستش در حضور خداوند، یا قیام نموده بایستند یا بر روی زمین بنشینند، ولی بر روی کرسی جلوس نکنند.

در جلسات عمومی کلیسا نیز که زمان دعا و پرستش طولانی است و احتمالاً بسیاری خسته شده و این خستگی باعث ایجاد درد در مفاصل آنان می‌گردد و ذهنشان را از دعا منحرف می‌کند، بهتر است تا در دعای آغازین به احترام خداوند قیام نموده و در دعاهای بعدی بر روی زمین بنشینند، و در دعای پایانی باز به احترام خداوند ایستاده تمام کنند.

 

برگرفته از کتاب ارتباط با خدا ؛ نویسنده: لوک رایان

 

این اثر تحت مجوز Creative Commons Attribution 4.0 International ( CC BY 4.0 ) منتشر شده است. استفاده از این اثر تنها در صورتی مجاز است که محتوای اصلی بدون هیچ گونه تغییری حفظ شده و منبع به دقّت ذکر گردد.











نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

شمّاسان کلیسا

جهان در آشوب ادیان

دعای چه کسانی رد یا پذیرفته می‌شود