روزههای واجب
روزه های واجب
روزه عملی بسیار نیکو است که در مواقع و شرایط خاصی، لازم به اجرا میباشد. این شرایط و زمانها برای هر گروه و یا فردی میتواند متفاوت باشد، امّا هرگاه زمان و شرایطش که برسد، یقیناً بسیار لازم و حتّی عرفاً میتوان گفت برخی مواقع واجب نیز میگردد.
از عهد عتیق تا کنون، سه روزه برای قوم یهود به عنوان روزههای واجب پاس نگه داشته میشود، یعنی میبایست در آن موسم تمامی قوم در روزه باشند.
روزة یوم کیپور:
روزة یوم کیپور، روزة واجبی است که به مناسبت بخشش گناهان، در موسم دهم ماه تیشری ( ماه هفتم ) نگه داشته میشود. این روزه به یادبود عفو بنیاسرائیل از جانب خداوند در صحرای سینا بر قوم واجب گردیده است. یوم کیپور از نیم ساعت قبل از غروب آفتاب روز نهم ماه تیشری شروع میشود و تا نیم ساعت پس از غروب آفتاب روز بعد یعنی دهم ماه تیشری به مدّت بیست و پنج ساعت ادامه مییابد، که قوم در تمام این مدّت در روزه میبایست باشند.
«29و این برای شما فریضۀ دائمی باشد، که در روز دهم از ماه هفتم جانهای خود را ذلیل سازید، و هیچ کار مکنید، خواه متوطن، خواه غریبی که در میان شما مأوا گزیده باشد.30زیرا که در آن روز کفّاره برای تطهیر شما کرده خواهد شد، و از جمیع گناهان خود به حضور خداوند طاهر خواهید شد.31این سَبَّت آرامی برای شما است، پس جانهای خود را ذلیل سازید. این است فریضۀ دائمی» ( لاویان 16 : 29 - 31 ).
روزة چهار نوبته:
روزة چهار نوبته، روزهای است که پس از ویرانی معبد ( هیکل مقدّس ) در یهود اعلام گردید. این روزه در چهار زمان مختلف فصلی امّا با یک نیّت نگه داشته میشود.
1- روزة دهم ماه طِوِت ( ماه دهم )، که به مناسبت آغاز محاصرة اورشلیم توسّط بختالنّصر، به قوم اعلام گردید؛
2- روزة هفدهم ماه تموز ( ماه چهارم )، که به مناسبت خرابی دیوارهای شهر اورشلیم و توقّف قربانیها به قوم اعلام گردید؛
3- روزة نهم ماه آو ( ماه پنجم )، که به مناسبت خرابی دوبارة هیکل مقدّس به قوم اعلام گردید. این روزه نیز 25 ساعته است؛
4- روزة سوّم ماه تیشری ( ماه هفتم )، به مناسبت کشته شدن گدلیا ابن اخیقام و سقوط حکومت یهودیان، به قوم اعلام گردید؛
روزة استر:
روزة استر، روزهای است که پس از شکست توطئة هامان ( وزیر خشایار شاه ) و غلبة قوم یهود بر او، از طرف استر ملکة یهودی خشایار شاه ایران و مردخای بر ذمّة قوم یهود برای نسلهای آینده به یادگار مقرّر گردید. زمان این روزه، در روزهای چهاردم و پانزدهم ماه ادار ( ماه دوازدهم ) است که ایّام عید برای یهودیان میباشد و به آن فُوریم میگویند.
«29و استر ملکه، دختر ابیحایل و مردخای یهودی، به اقتدار تمام نوشتند تا این مراسلة دوّم را دربارة فوریم برقرار نمایند.30و مکتوبات، مشتمل بر سخنان سلامتی و امنیّت نزد جمیع یهودیانی که در صد و بیست و هفت ولایت مملکت اَخشورش بودند، فرستاد،31تا این دو روز فوریم را در زمان معیّن آنها فریضه قرار دهند، چنان که مردخای یهودی و استر ملکه بر ایشان فریضه قرار دادند و ایشان آن را بر ذمّة خود و ذرّیّت خویش گرفتند، به یادگاری ایّام روزه و تضرّع ایشان.32پس سنّن این فوریم، به فرمان استر فریضه شد و در کتاب مرقوم گردید» ( استر 9 : 29 - 32 ).
روزة چهل روزه:
این یک نوع روزة بسیار خاص است. این ربطی به قوم و کلیسا ندارد. این برای افراد بسیار خاص برای خداوند است. در این روزه، زمان یا شرایط و یا میل شخص دخیل نمیباشد، بلکه فقط اراده و فرمان خداوند است که تعیین میکند، چه کسی و در چه زمانی میبایست تا چهل روز در روزه بماند.
این امری نیست که به وفور و یا به کرّات و یا برای افراد زیادی اتّفاق بیفتد. و نیز منحصر به عهد عتیق نبوده بلکه در عهد جدید نیز مصداق دارد. این فراخوان برای روزه، تنها برای کسانی است که از قبل برای مأموریّت و خدمتی بسیار خاص از سوی خداوند تعیین شده باشند. این روزه برای گرفتن یک عطیّه و برکتی نیست، بلکه برای منظوری بسیار بزرگتر از اینها میباشد.
بسیار دیده شده که بعضیها با نیّتِ نیکو برای گرفتن عطیّه و یا خدمتی تا چهل روز در روزه بودهاند و شاید هم برکاتی از خداوند دریافت کرده باشند. امّا این ربطی به فراخوان خدا برای چهل روز روزه ندارد. در این روزة خاص، هیچگاه آنانی که فراخوان شدهاند به چنین زمانی برای روزه داشتن نیندیشیدهاند و حتّی اصلاً نمیدانستند که چنین چیزی هم هست.
این تنها به خواست و ارادة خداوند برای شخصی مقرّر میگردد، و شخص به طور بسیار واضح و با اطمینان قلبی کامل این فراخوانِ چهل روزه برای روزه را دریافت میکند.
غالباً این فراخوان برای خدمات خاصی مانند خدمت رسولی و یا انبیای خاص است که اتّفاق میافتد. در کتاب مقدّس جز در دو موردِ بسیار بسیار خاص، نمونهای از این گونه فراخوان برای چهل روز روزهداری را نمیبینیم، ولی با دقّت و ریزبینی در وضعیّت افراد خاص و زندگی رسولانِ خداوند عیسی مسیح، میتوان فهمید که آنان نیز چنین دورهای را تجربه کردهاند.
امّا این دو موردِ بسیار بسیار خاصِ مکتوب در کتاب مقدّس، مربوط به دو رسول عهدین میباشد. اوّلی موسی است که به عنوان رسول عهد عتیق، خداوند او را به بالای کوه سینا فرا خواند و او به مدّت چهل روز در حضور خداوند در روزه ماند تا شریعت مکتوب بر لوح را از خداوند دریافت دارد و به قوم عرضه نماید.
این یک برکت بسیار بزرگ برای قوم بود که موسی به عنوان رسول خداوند وظیفة دریافت و به انجام رساندن آن را در نزد قوم به عهده داشت؛ لذا میبایست به مدّت چهل روز در حضور خداوند میماند تا کاملاً در کلام خداوند تقدیس شود و شایستة آن گردد تا شریعت را از خود خداوند دریافت نماید.
هیچ کس دیگری نمیتواند با دیدن و تعلیم گرفتن و سرمشق برداشتن از موسی به بالای کوهی برود و چهل روز در روزه بماند و حکم و مأموریّتی چون موسی را از خداوند دریافت نماید. آن فقط برای موسی و به خواست و ارادة مستقیم خدا بود و به انجام رسید.
دوّمین موردی که در کتاب مقدّس به آن اشاره شده است، فراخوان خداوند عیسی مسیح است تا چهل روز را در روزه و تجربه در بیابان به سر ببرد. خداوند عیسی به عنوان رسول عهد جدید است که پیش از آن که خدمت او آغاز گردد ابتدا به بیابان برده شد تا پس از تجربه شدنِ بسیار و مقابله با فوج شریران، با قوّت روح خدا خدمت خود را آغاز کند.
در خصوص آمدن و خدمت او از پیش در کتب، نبوّت شده بود:
ü «15یهوه، خدایت، نبیای را از میان تو از برادرانت، مثل من برای تو مبعوث خواهد گردانید، او را بشنوید» ( تثنیّه 18 : 15 ).
ü «1اینک من رسول خود را خواهم فرستاد و او طریق را پیش روی من مهیّا خواهد ساخت؛ و خداوندی که شما طالب او میباشید، ناگهان به هیکل خود خواهد آمد، یعنی آن رسول عهدی که شما از او مسرور میباشید. هان او میآید! قول یهوه صوااُت این است» ( ملاّکی 3 : 1 ).
هیچ کس دیگری نمیتواند به تقلید از تجربة خداوند عیسی به بیابان برود و پس از چهل روز برگردد و دارای عهد و پیمانی جدید از سوی خداوند باشد. این از قبل، فقط برای او تعیین شده بود و به انجام رسید.
اگر خوب دقّت کنید در هر دو مورد ( موسی و خداوند عیسی مسیح )، هر دو به فرمان خدا و توسّط روحِ خدا به چهل روز روزه فرا خوانده شده بودند و دقیقاً پس از پایان چهل روز بود که خدمت آنان در قالبی جدید آغاز گردید.
این برای رسولان خداوند هنوز نیز برقرار است؛ چنان که خداوند رسولی را برای خدمت و مأموریّتی خاص برگزیند، ابتدا او را به بیابان روحانی میبرد و او میبایست تا چهل روز در روزه و تجربیّاتی قرار گیرد تا برای مأموریّت خاصی که برای آن انتخاب شده، آماده گردد و پس از آن خدمت او سریعاً شروع خواهد شد.
هیچ کس نمیتواند به تقلید از یک برگزیدة خدا، با عمل کردن به چنین روزهای از خداوند مأموریّت و خدمتی خاص بیابد. این خداوند است که شخص را در زمانی معیّن و برای منظوری معیّن، تعیین میکند.
پس آیا چهل روز در روزه ماندن کاری بیهوده است؟ حاشا! نه! بلکه مفید و خالی از برکت نخواهد بود. امّا نباید اشتباه گرفته شود، که برای هر که قصد بر چنین کاری کند، به اختیار او است، و هر برکتی که از آن بیابد در حد لطفی است که از پدر آسمانی مییابد. امّا برای افراد برگزیدة خاصِ خداوند، اجبار و واجب است تا به انجام برسانند برای خدمت و منظوری بسیار بزرگتر و در سطحی بسیار وسیعتر، که در تمام آن مدّت در دستان خداوند خواهند بود.
نظرات
ارسال یک نظر