دلایل روزه داری
دلایل روزه داری
گاهاً دیده میشود بعضی از مسیحیانِ با ایمان که مشتاق به رشد روحانی در خداوند هستند، بسیار مبادرت به داشتن روزه میکنند. حتّی عدّهای از اینان نیز روزهای بسیاری را در روزه سپری میکنند. این روحیه و انگیزه و غیرت بسیار نیکو است از آن جهت که میتواند شخص را زیر نگاه خداوند قرار دهد و متعاقب آن برکات آسمانی را بیابد، امّا برای روزهداری قطعاً سوای چنین روحیهای، حتماً دلایلی آشکار و اهدافی متّعالی لازم است تا از آن همه سختی و رنجشی که بر خود روا میدارند، ثمره و بهرهای نیکو ببرند.
روزهدارِ بدون هدف مانند دوندهای است که نمیداند تا کجا باید بدود و یک جاده را گرفته و بیهوده فقط میدود و هرگز به مقصد نمیرسد، چون مقصدی برای خود متصوّر نشده است! لذا ثمرة او از دویدن فقط خستگی تن خواهد بود. روزهدارِ بدون هدف مانند شخصی است که ساعتها در مطب پزشک به انتظار مینشیند تا نوبت او شود و وقتی به اتاق پزشک داخل میشود نمیداند کجای او مشکل دارد و بیمار است! لذا ثمرة او ساعتهایی است که در مدّت انتظار تلف شده و پول بیهودهای که بابت ویزیت پزشک پرداخت کرده است. روزهدارِ بدون هدف مانند طرّاح و ایدهپرداز بیپولی است که میخواهد ایدة خود را به اجرا و تولید برساند و وقتی سرمایهگذاری برای او یافت میشود، نمیداند چه مقدار سرمایه و چه امکاناتی لازم دارد تا طرح خود را اجرایی کند! لذا در زمانی که میبایست بهرهای ببرد، هیچ کمکی دریافت نمیکند و ثمرة او تنها زمانهای به هدر رفتة عمر او و بیاعتباری در نزد سرمایهگذار است.
ایضاً است روزهدار بیهدفی که میکوشد صدای خود را در اعلی علیّین به گوش خدا برساند و روی او را به سوی خود برگرداند، و وقتی این موقعیّت میسّر میشود، دقیقاً در لحظهای که باید برکت بگیرد نمیداند چه میخواهد و چه باید بگوید و چه بطلبد! ( اصلاً نمیداند برای چه روزه گرفته! ) و شاید هم در آن زمان شروع کند به بیهودهگویی ...؛ ثمرة او نیز از روزهداری فقط گرسنگی و مشقّت تن خواهد بود.
همیشه به یاد داشته باشید هر عمل نیکو، زمانی ارزشمند است که به بار بنشیند و ثمره آورد؛ مانند یک فرد مسیحی، که شخصی نیکو است امّا زمانی منزلت و ارزش مییابد و پذیرفته میشود که در خداوند ثمر بیاورد. یک روزهدار نیز زمانی روزهاش ارزشمند خواهد بود که در لوای آن بتواند ثمری حاصل کند، و این میسّر نمیشود مگر آن که برای روزة خود هدف و مقصودی را متصوّر باشد.
از داشتن روزههای بیهدف بپرهیزید، گرسنگی و تشنگی و رنج بدن اگر انسان را به ثمره و امتیازی از سوی خداوند نرساند، نه این که باعث رشد روحانی نمیشود بلکه موجبات لغزشها و کم ایمانی را فراهم میسازد. باید بعد از سختیِ تن، حتماً یک مفرّی حاصل شود، که اگر پس از آن مفرّی و شادی به همراه نباشد، یقیناً یأس و ناامیدی و نتیجتاً لغزش و کم ایمانی را به همراه خواهد داشت.
پس چه گوییم؟ آیا روزه نباشد؟ حاشا! بلکه بسیار روزه بگیرید و در آن با یک هدف و مقصود متّعالی به پیش بروید تا در آن عمل از سوی خداوند برکت بیابید.
در ادامه به دلایل روزهداری و نمونههایی که از آن در کتاب مقدّس وجود دارد خواهیم پرداخت.
1) ماتم:
«12جميع مردان شجاع برخاسته، و تمامي شب سفر كرده، جسد شاؤل و اجساد پسرانش را از حصار بيتشان گرفتند، و به يابيش برگشته، آنها را در آن جا سوزانيدند.13و استخوانهاي ايشان را گرفته، آنها را زير درخت بلوطي كه در يابيش است، دفن كردند و هفت روز روزه گرفتند» ( اوّل سموئیل 31 : 12 - 13 ).
یکی از دلایل برجستهای که در عهد عتیق بارها موجب آن گردید که قوم به خاطرش روزه بگیرند، بروز یک ماتم و عزای همگانی بود. به طور مثال در واقعة کشته شدن شاؤل پادشاه یهود، که در هنگامة جنگ با فلسطینیان اتّفاق افتاد، تمامی قوم به مدّت هفت روز ماتم گرفته و روزه نگه داشتند.
این در فرهنگ قوم خدا و کلیسای خداوند همیشه مرسوم بوده و هست که وقتی مردان برگزیدة خدا، که خادمین مسح شدة او میباشند دنیا را ترک میکنند، به مثابة موهبت و برکتی است که از میان آنان گرفته شده است. از این روی به حقیقت چنین فقدانی بسیار دردآور میباشد، لذا میبایست بر این ماتم گرفت و با روزه به حضور خداوند رفت تا شاید خداوند به قوم و کلیسای خود موهبت و هدیهای دیگر عطا کند.
حتّی داوود که برای پادشاهی قوم پس از شاؤل، مسح شده بود و در انتظار زمان موعود برای شروع خدمت خود بود، و با وجودی که شاؤل او را دشمن میداشت و بارها در صدد جان او برآمده بود، وقتی خبر کشته شدن شاؤل را شنید، جامة خود را درید و با ماتم به روزه ایستاد: «11آنگاه داوود جامة خود را گرفته، آن را دريد و تمامي كساني كه همراهش بودند، چنين كردند.12و براي شاؤل و پسرش، يوناتان، و براي قوم خداوند و خاندان اسرائيل ماتم گرفتند و گريه كردند، و تا شام روزه داشتند، زيرا كه به دم شمشير افتاده بودند» ( دوّم سموئیل 1 : 11 - 12 ).
همیشه یک خادم مسح شدة خداوند آن قدر ارزشمند است که فقدان آن ضایعهای بزرگ محسوب شود و باعث ایجاد عزا و ماتم بزرگی گردد. حضور چنین کسانی در میان قوم خدا و کلیسا یک موهبت بسیار بزرگ است که همیشه نگاه و محبّت و بخششهای خدا را برای قوم و کلیسا به همراه دارد و فقدان و برگرفتن آن از میان قوم، یکی از بزرگترین ضررهایی است که میتواند قوم خدا و کلیسا به خود ببیند؛ قطعاً بروز چنین فقدانی لطمات سنگینی وارد خواهد کرد اگر خداوند این فقدان را با بخششی دیگر پوشش ندهد. از این روی شایستهترین کار در هنگام بروز چنین مصیبتی به روزه ایستادن و خداوند را ندا در دادن است.
امّا آیا این ماتم فقط در زمان از دست دادن یک خادم خداوند است؟ کتاب مقدّس به ما میآموزد که به هر موهبتی که از سوی خداوند از دست برود باید ماتم گرفت و روزه نگاه داشت. چه یک خادم خدا باشد، چه مصیبتی که به هیکل مقدّس خدا در میان آدمیان وارد آید و چه بلایی که گریبان قوم یا کلیسای خداوند را گرفته باشد.
در کتاب نحمیا میخوانیم که او برای مابقی اسیران یهود که در مصیبت سخت قرار داشتند و خرابیای که بر دیوارهای شهر مقدّس اورشلیم وارد آمده بود، ماتم گرفته و روزه نگه داشت: «1كلام نَحَمِيا ابن حَكَلْيا: در ماهِ كِسلوُ در سال بيستم، هنگامي كه من در دارالْسلطنه شوشان بودم، واقع شد2كه حنّاني، يكي از برادرانم با كساني چند از يهودا آمدند و از ايشان دربارة بقيّه يهودي كه از اسيري باقي مانده بودند و دربارة اورشليم سؤال نمودم.3ايشان مرا جواب دادند: آناني كه آن جا در بلوك از اسيري باقي ماندهاند، در مصيبت سخت و افتضاح ميباشند و حصار اورشليم خراب و دروازههايش به آتش سوخته شده است.4و چون اين سخنان را شنيدهام، نشستم و گريه كرده، ايّامي چند ماتم داشتم و به حضور خداي آسمانها روزه گرفته، دعا نمودم» ( نحمیا 1 : 1 - 4 ).
امروزه نیز هر شخص عادلی در نزد خداوند ارزشمند است زیرا که به بهای گزافی، برای او خریداری شده است، لذا باز شایسته است تا وقتی که شخصی عادل در حضور خداوند به مصیبت و بلایی زده میشود برای او ماتم گرفت و روزه نگه داشته شود.
اساساً هرگاه ماتمی بر شما بیاید، نیکو است تا با روزه و رنجانیدن تن خود، شدّت درد و آلام خود را به حضور خداوند ببرید و از او درخواست تسلّی و مفرّی بنماید.
2) توبه:
«1و در روز بيست و چهارم اين ماه، بنياسرائيل روزهدار و پلاس در بر و خاك بر سر جمع شدند.2و ذرّيّت اسرائيل خويشتن را از جميع غربا جدا نموده، ايستادند و به گناهان خود و تقصيرهاي پدران خويش اعتراف كردند» ( نحمیا 9 : 1 - 2 ).
یکی از مواردی که حتماً نیاز به روزه دارد زمانی است که شخص میخواهد با توبه به حضور خداوند حاضر شود تا گناه او بخشیده گردد. کتاب مقدّس به ما میآموزد که خدا روی خود را از گناهکاران بر میگیرد و به سخنان آنان گوش نمیدهد. این بدترین حالت ممکن برای یک ایماندار و یا کلیسایی است که با گناه، دیوار فاصله بین خود و خداوند کشیده است.
امّا این را به یاد داشته باشید که چه بد و چه نیکو همة جهان و پری آن از آن خداوند است و او هرگز شرارت را به حال خود رها نمیسازد و در وقتش، عقوبتش را به او میرساند. این خصوصیّت خدا به ما میآموزد که او برای همیشه کسی را رها نخواهد کرد و از سویی دیگر به ما هوشیاری میدهد که میتوان حتّی پیش از زمان عقوبت در نظر خدا آمد و بخشش او را قبل از عقوبت او حاصل کرد.
خود خداوند در چنین شرایطی به خطاکاران چنین خطاب میکند: «12و لیكن الآن خداوند ميگويد با تمامي دل و با روزه و گريه و ماتم به سوي من بازگشت نماييد.13و دل خود را چاك كنيد نه رخت خويش را، و به يهوه خداي خود بازگشت نماييد زيرا كه او رئوف و رحيم است و دير خشم و كثيرالاحسان و از بلا پشيمان ميشود» (یوئیل 2 : 12 - 13).
آن چه متعلّق به خداوند باشد برای او مهم است و از آن به سادگی نمیگذرد. او هیچ بدن، هیکل و کلیسایی را که به اسم او عارف است را تا قبل از موعدش عقوبت و جزا نخواهد داد؛ حال وقتی که کسی یا کلیسایی به خداوند گناه ورزیده ولی از راه توبه برآید و توبه خود را با روزه و گریه و ماتم، و با رنجانیدن سخت بدن و پلاس پوشیدن به حضور خداوند ببرد، محال ممکن است که روی خداوند به سوی او برنگردد و صدای او را نشنود.
به عبارتی شاید بتوان گفت، روزه آخرین مجرایی است که میتواند شخص گناهکار و توبهگر را به حضور خداوند حاضر و مقبول سازد؛ در حالتی که تمام راهها برای او بسته شده باشد و دیگر نه توبة او و نه دعاهای او برایش نجاتی به همراه ندارد. خداوند در چنین شرایطی میفرماید:
«13اي كاهنان پلاس در بر كرده، نوحهگري نماييد و اي خادمان مذبح ولوله كنيد و اي خادمان خداي من داخل شده، در پلاس شب را به سر بريد، زيرا كه هدية آردي و هدية ريختني از خانة خداي شما بازداشته شده است.14روزه را تعيين نماييد و محفل مقدّس را ندا كنيد! مشايخ و تمامي ساكنان زمين را به خانة يهوه خداي خود جمع نموده، نزد خداوند تضرّع نماييد.15واي بر آن روز زيرا روز خداوند نزديك است و مثل هلاكتي از قادر مطلق ميآيد» ( یوئیل 1 : 13 - 15 ).
3) طلب:
هر کس در زندگی خود نیازهای بسیاری دارد که در اکثر مواقع به امید و انتظار یک گشایش دهنده برای نیازهای خود میباشد. این نیازها میتواند مالی، کاری، جسمی، عاطفی و اساساً در هر زمینهای که مربوط به زندگی بشری است، باشد.
همیشه هر انسانی محتاج به کمک بوده و هست، و دائماً نگاهی به سوی دیگران دارد تا در ارتباط با نیاز خود از سوی آنان عملی صورت گیرد؛ امّا غالباً وقتی که از هر کس و هر جایی مأیوس میگردد آخرین مرجعی که به سوی او تقرّب میجوید، خدا است. چنین وضعیّتی در بین ایمانداران مسیحی کمی متفاوتتر است از آن جهت که یک مسیحیِ مؤمن، خداوند را به عنوان اوّلین مرجعِ گشایش دهندة نیازهای خود میشناسد و در ابتدا به نزد او میرود.
حتّی برای یک ایماندار مسیحی بسیار پیش میآید که به تفحّص در کتاب مقدّس بپردازد و در همان اثنا سؤالات بسیاری برای او به وجود بیاید. چنین شخصی، اگر فردی با ایمان محکم باشد معمولاً از همان ابتدا به حضور خداوند میرود تا دروازههای فهم و حکمت را برای او بگشاید.
دانیال یک نمونة عالی از این دست ایمانداران است. او همیشه وقتی در یافتن پاسخی از کتب مقدّس عاجز میماند سریعاً حتّی اگر شده با روزه و ماتم به حضور خداوند میرفت و از او مسألت مینمود. مثلاً روزی که به هنگام تفحّص در صحیفة ارمیای نبی به راز بسیار بزرگی برخورد کرده بود، برای فهم آن با دعا و روزه و تحمّل مشقّات بسیار به حضور خداوند مسألت نمود:
«1در سال اوّل داريوش بن اَخْشورَش كه از نسل ماديان و بر مملكت كلدانيان پادشاه شده بود،2در سال اوّل سلطنت او، من دانيال، عدد سالهايي را كه كلام خداوند دربارة آنها به ارمياي نبي نازل شده بود از كتب فهميدم كه هفتاد سال در خرابي اورشليم تمام خواهد شد.3پس روي خود را به سوي خداوند خدا متوجّه ساختم تا با دعا و تضرّعات و روزه پلاس و خاكستر مسألت نمايم» ( دانیال 9 : 1 - 3 ).
و یا زمانی که عزرا میخواست به اورشلیم بازگردد، و حاضر نشد برای خرج سفر خود و همراهانش دست به سوی پادشاه دراز کند، به روزه ایستاد و از خداوند یاری طلبید: «21پس من در آن جا نزد نهر اهوا به روزه داشتن اعلان نمودم تا خويشتن را در حضور خداي خود متواضع نموده، راهي راست براي خود و عيال خويش و همة اموال خود از او بطلبيم.22زيرا خجالت داشتم كه سپاهيان و سواران از پادشاه بخواهيم تا ما را از دشمنان در راه اعانت كنند، چون كه به پادشاه عرض كرده، گفته بوديم كه دست خداي ما بر هر كه او را ميطلبد، به نيكويي ميباشد، امّا قدرت و غضب او به ضد آناني كه او را ترك ميكنند.23پس روزه گرفته، خداي خود را براي اين طلب نموديم و ما را مستجاب فرمود» ( عزرا 8 : 21 - 23 ).
نیاز داشتن و طلبیدن آن یکی دیگر از دلایلِ کاملاً موجّه برای روزهداری است. فرقی نمیکند که چه چیزی باشد فقط مهم این است که خارج از اراده و مورد نفرت و کراهت خداوند نباشد. میپرسید خوب، اگر خارج از اراده و مورد نفرت و کراهت خداوند نباشد، پس چرا به ما نمیدهد؟ مگر خود او نفرموده که نیازهای ما را میداند؟
بله! امّا خود او نیز فرموده: «10زیرا هر که سؤال کند، یابد و هر که بطلبد، خواهد یافت و هر که بکوبد، برای او باز کرده خواهد شد» ( لوقا 11 : 10 ). یک مادر میداند کودکِ او نیاز به شیر و خوراک دارد، امّا وقتی صدای گریة کودک بلند شود، به او شیر و خوراک میدهد؛ زیرا خوراک زمانی بر جان کودک مینشیند که برای دریافت آن اعلام نیاز کند در غیر این صورت بار زیادی خواهد بود بر معدة کودک.
امّا طریق خدا باز متّعالیتر از اینها است، او خدا است و میخواهد تا تمام دستها به سوی او دراز کرده شود و از او طلب کرده شود. دستی که به سوی خدا دراز گردد و زبانی که او را پیوسته ندا کند، در فکر و زبان آن شخص همیشه یاد و نام خدا به عنوان ولی و بزرگتر خود خواهد بود. چنین شخصی خدا را از خاطر نخواهد برد و فکر او از کسانی دیگر پر نخواهد شد. از این روی است که، با وجودی که خداوند نیازهای همگان را میداند، امّا نیکوتر دارد تا از او درخواست نیز کرده شود تا بداند که از چه کسی یافته است.
امّا اگر خواسته و طلبی که با ارادة خداوند مغایرتی نداشته باشد و مورد نفرت و کراهت او نیز نباشد، و برای آن دعا و طلب نیز کرده شده باشد، امّا گشایشی حاصل نگردد، بدانید که در چنین مواقعی دو احتمال وجود دارد؛ یا شخص و کلیسا در تجربه قرار گرفته که در چنین مواقعی با سکوت خدا مواجه خواهند شد. و یا این که، به غیر از موضوع خودِ حاجتی که در میان است، این خودِ شخص یا کلیسا است که مورد غضب خدا واقع شده و خدا روی خود را از او برگردانده و گوش خود را به صدای او بسته است.
در هر کدام از این دو مواردی که پیش بیاید، حتماً لازم است تا شخص یا کلیسا به دعاهای خود قوّت بخشیده و با روزه به حضور خداوند برود، و در آن با صبوری و ماتم در انتظار بماند.
ما در روز ششم و زمانهای آخر هستیم، این دورهای است که شرارت تمام زمین را فرا گرفته، انحرافاتِ بسیاری به وجود آمده، بسیاری بیآن که بدانند در مسیر اشتباه گام بر میدارند، گام برداشتن در مسیر اشتباه چه با آگاهی باشد چه با نادانی و سادگی در ایمان، امّا مسیری اشتباه و دور از خدا است، و هیچ ثمری جز دوری از خدا ندارد.
در حقیقت بسیاری که در گمراهی قرار دارند، نمیدانند که در گمراهی گام بر میدارند. هیچ کس گمراهی را دوست ندارد و هیچ ایمانداری نمیخواهد در مسیری خلاف جهت خدا گام بردارد. کرنیلیوس مردی بود جویای حقیقت و آن را نمیشناخت، امّا میدانست که در راستی قرار ندارد و طالب آن بود تا راستی را بشناسد لذا آن قدر در روزه ماند تا خداوند برایش گشایشی ایجاد کرد و خادم امین خود پطرس را به سوی او فرستاد و وقتی کرنیلیوس پطرس را دید: «30كرنيليوس گفت: چهار روز قبل از اين، تا اين ساعت روزهدار ميبودم؛ و در ساعت نهم در خانة خود دعا ميكردم كه ناگاه شخصي با لباس نوراني پيش من بايستاد» ( اعمال رسولان 10 : 30 ).
امّا این روز، روزِ شریر است. پس همان گونه که خود خداوند ما عیسی مسیح میفرماید و از ما انتظار دارد، در این روزهایی که او از ما گرفته شده است، بسیار باید روزه گرفت و در آن، با دعا و مسألت از او طلبید.
4) برای دیگران:
«19آنگاه پادشاه به قصر خويش رفته، شب را به روزه به سر برد و به حضور وي اسباب عيش او را نياوردند و خوابش از او برفت» ( دانیال 6 : 19 ).
یکی از زیباترین صحنههایی که از دیرباز تا کنون در ایمان مسیحی وجود دارد آن است که مسیحیان برای یک دیگر به دعا و روزه میایستند. این چنین صحنههایی از علاقه و دوست داشتن بدون ریای یک شخص گواهی میدهد. در کتب مقدّس نمونههای بسیاری از این گونه محبّت را میتوان دید. روزهای که داریوش بزرگ در غم افکنده شدن دانیال در چاه شیران گرفته، نمونهای از این گونه است.
خود خداوند ما عیسی مسیح در اغلب روزهای زندگی خود بر روی زمین، بسیار برای دیگران روزه نگه داشته است. این عملکرد او آن چنان برجسته و آشکار بوده که حتّی در خصوص این خصلت خداوند از حدود یک هزار سال پیش نیز پیشگویی شده است:
«11شاهدان كينهور برخاستهاند. چيزهايي را كه نميدانستم از من ميپرسند.12به عوض نيكويي بدي به من ميكنند. جان مرا بيكس گردانيدهاند.13و امّا من، چون ايشان بيمار ميبودند، پلاس ميپوشيدم؛ جان خود را به روزه ميرنجانيدم و دعايم به سينهام بر ميگشت.14مثل آن كه او دوست و برادرم ميبود، سرگردان ميرفتم چون كسي كه براي مادرش ماتم گيرد، از حزن خم ميشدم» ( مزامیر 35 : 11 - 14 ). هللویاه، جلال و حمد و اکرام تا ابد از آن خداوند ما عیسی مسیح.
روزه گرفتن نه تنها یکی از زیباترین نمودهایی است که در نظر خداوند میآید، بلکه یکی از بزرگترین کمک رسانیهایی است که یک فرد مسیحی میتواند در محبّت برادرانه خود نسبت به دیگری داشته باشد. هوشیار باشید! اگر به هر دلیلی گوش خدا به صدای برادر یا خواهر شما در خداوند ما عیسی مسیح بسته شده، تو چه میدانی شاید روی خدا به سوی تو باشد و گوش او به دعای تو افراشته، پس اگر این چنین است او را در نزد خدا یاد کن و با روزه، درد کشیدن خود را از نیاز برادر یا خواهرت به حضور خداوند ابراز دار.
هرگز محبّت کسی بزرگتر از خداوند نیست؛ هرگز کسی نمیتواند بخششی بزرگتر از خداوند به دیگری داشته باشد؛ هرگز کسی نمیتواند در هیچ کاری روی دست خداوند بلند شود؛ پس اگر تو به کمال برای دیگری انجام دهی، یقین بدان خداوند بسیار بزرگتر از آن را خواهد کرد.
موسی نمونة کسی بود که به این گونه رفتار میکرد. قوم اسرائیل بارها با موسی بیانصافی کردند و به او تاختند، و خدا بارها خواست تا آن قوم را هلاک کند و حتّی یک بار به موسی گفت: «13و خداوند مرا خطاب کرده، گفت: این قوم را دیدم و اینک قوم گردنکش هستند.14مرا واگذار تا ایشان را هلاک سازم و نام ایشان را از زیر آسمان محو کنم و از تو قومی قویتر و کثیرتر از ایشان به وجود آورم» ( تثنیّه 9 : 13 - 14 ). و در عوض هر بار موسی خود را سپر قوم ساخت و از آنان شفاعت نمود و غضب خدا را با عمل خود برگرداند.
یک شاگرد خداوند عیسی مسیح این گونه عمل میکند. جان خود را برای برادرانش میگذارد و با تحمّل رنج و مشقّات بسیار برای کلیسای خداوند میایستد. آیا میدانید بسیاری از جفاهایی که امروزه به کلیساها و مسیحیان سراسر دنیا میشود، میتوانست بسیار سهل و آسانتر به اتمام برسد و یا حتّی از آنان به راحتی بسیار عبور کند، اگر مسیحیان دنیا به یکدل با غیرت و روزه به حضور خداوند میرفتند؟
5) انتصاب به خدمت:
«23و در هر كليسا به جهت ايشان كشيشان معيّن نمودند و دعا و روزه داشته، ايشان را به خداوندي كه بدو ايمان آورده بودند، سپردند» ( اعمال رسولان 14 : 23 ).
یکی دیگر از دلایلی که ضروری است تا حتماً به خاطرش روزه گرفت، به هنگام انتصاب و معرّفی خادمین خداوند به کلیسا است.
یحیی پیشروِ آمدن مسیح بود تا او را به همگان معرّفی کند. کتاب مقدّس میگوید او و شاگردانش بسیار روزه میداشتند. احتمالاً زمانی که او خداوند را در کنار رود اردن دید، میبایست در روزه بوده باشد تا او را معرّفی کند. وقتی که یحیی او را دید به او اعتراف کرد، روحالقدس نیز مانند کبوتری بر او قرار گرفت و او را مسح نمود و سپس ندایی از آسمان در رسید و او را به همة حاضرینِ در آن مکان معرّفی نمود.
یعنی، ابتدا معرّفی نبی ( یا کلیسا )، سپس تعمید و مسح روحالقدس، و در پایان برگزیدگی و مهر تأیید خداوند. این آغاز خدمت خداوند عیسی مسیح بود و این در بدنة کلیسا به همین شکل به پیش رفت.
در انطاکیه نیز وقتی که روحالقدس پولس و برنابا را برای خود برگزید تا برای خدمت عازم شوند، کلیسا روزه گرفته و با دعا بر آنان دست گذاشته و به خداوند تقدیم نمودند، کتاب مقدّس نیز از پیش اعلام نمود که روحالقدس ( روح خدا ) آنان را برگزیده بود: «1و در كليسايي كه در انطاكيه بود انبيا و معلّم چند بودند: بَرنابا و شمعونِ ملقّب به نيجر و لوكيوسِ قيرواني و مَناحم برادر رضاعي هيروديسِ تيترارخ و سولس.2چون ايشان در عبادت خدا و روزه مشغول ميبودند، روحالقدس گفت: برنابا و سولس را براي من جدا سازيد از بهر آن عمل كه ايشان را براي آن خواندهام.3آنگاه روزه گرفته و دعا كرده و دستها بر ايشان گذارده، روانه نمودند» ( اعمال رسولان 13 : 1 - 3 ).
این طریق خدا و کلیسای او است: تعیین خادم، روزه و دستگذاری و تقدیم به خداوند، و تأیید خداوند. هرگاه خدمتی به حضور خداوند معرّفی میشود، کل کلیسا ( بدن خداوند ) باید در روزه بایستند و با دعا آن شخص را برای خدمت به خداوند بسپارند. خارج از این آن خدمت رسمیّت نخواهد داشت.
امّا چرا با روزه؟ باز همان موضوع قبلی! اگر خداوند روی خود را از کلیسایی برگردانده باشد و صدای او را نشود، آن دعا و دستگذاری به دیدة خدا نخواهد آمد، لذا شایسته است کلیسا غرور خود را کنار گذاشته و با روزه و دعا، هر خدمت و فرد جدیدی را به خداوند معرّفی کنند، تا آن خدمت تأیید گردد.
برخی میگویند، ما قبل از این که کسی را به خدمت برگزینیم اوّل با خداوند مشورت میکنیم و آنگاه او را به خدمت تعیین میکنیم، پس وقتی که خود خداوند تأیید کرد دیگر چه جای روزه گرفتن است؟! این عزیزان به مشورت رفتنِ خودشان را با تأیید خداوند اشتباه میگیرند. شما میتوانید خیلی چیزها را به خداوند بسپارید، امّا آیا مورد پذیرش خداوند قرار بگیرد یا نه، فقط مربوط به خواست خداوند است.
بله، وقتی که خود خداوند کسی را برگزیند و تأیید کند دیگر نیاز به هیچ کاری نیست. امّا کیست که، وقتی مشورتی به پیش خداوند میبرد، مطمئن هست که جواب دریافتی از سوی خداوند را دارد؟ در این جا فقط یک نبیِ مسح شده و تأیید شده از سوی خداوند باید باشد تا تأیید کند که خداوند چه میگوید؛ آنگاه همه چیز درست خواهد بود.
خود را گول نزنید اگر در تشکّلات کلیسایی همه چیز درست و با ارادة خداوند به پیش میرفت، تا کنون این همه انحرافات به وجود نمیآمد و این همه فرقههای گوناگون و مخالف عقیدة یک دیگر شکل نمیگرفت. اگر همة آنانی که مدّعی خدمت به خداوند هستند و میگویند مسح شدة خداوند میباشند، به حقیقت این چنین میبودند، هیچگاه این همه تفرقه، خرابی و انحرافات و ... در تشکّلات کلیسایی پدیدار نمیشد.
به طور بسیار مختصر و کوتاه اشاره میشود که هر خدمتی در کلیسا به دو طریق معتبر میگردد:
1- خود خداوند کسی را مستقیماً انتخاب میکند و او را مسح نموده و بر کلیسا میگمارد، که چنین شخصی میشود خادم خداوند.
2- کلیسا میتواند شخصی را برگزیند و به حضور خداوند برای خدمتی معرّفی کند تا چنان چه خداوند او را به آن خدمت بپذیرد، او خادم خوانده شود، که چنین شخصی میشود خادم کلیسا.
در هر صورت، از آن جایی که انتصاب یک خدمت بسیار اهمیّت دارد، کتاب مقدّس برای اطمینان بیشتر و دور ماندن کلیسا از خطا و لغزش، به ما میآموزد تا با دعا و روزه و دستگذاری هر شخصی را که به خدمتی منتصب میشود حتماً به خداوند باید سپرد و در انتظار تأیید خداوند بود.
6) مقابله با شریر:
یکی از مهمترین و حیاتیترین مواقعی که ضرورت و التزام فراوان دارد تا شخص و یا کلیسا به روزه بایستد زمانی است که به تجربه افتاده و مورد هجوم فوج شریران قرار گرفته باشد. اساساً هرگاه سر و کار شخصی با ابلیس و یا لشکریان او بیفتد، میبایست سریعاً شخص در حالت روزه قرار بگیرد تا زمانی که آن خطر از او رد شود.
خداوند ما عیسی مسیح نمونة بزرگی از این وضعیّت را به ما نشان داده است. وقتی که روح او را به بیابان برد تا ابلیس او را به مدّت چهل روز تجربه نماید، او سریعاً در تمام آن مدّت در روزه ایستاد تا با حربههای او مقابله کند: «1آنگاه عیسی به دست روح به بیابان برده شد تا ابلیس او را تجربه نماید.2و چون چهل شبانه روز روزه داشت، آخر گرسنه گردید» ( متّی 4 : 1 - 2 ).
تجربه شدن از ابلیس، و یا مورد حملة او قرار گرفتن، امری است کاملاً محتمل و مسجّل برای هر کس و یا هر کلیسا، که در طول دورة حیات زندگانی خود بارها و بارها به آن گرفتار میگردند. در این روز شریر نبرد بیامان ابلیس با کلیسا را هرگز نباید فراموش کرد، چون غفلت از این میتواند مرگ را به سادگی برای هر شخص یا کلیسایی به همراه داشته باشد. در چنین مواقعی جز با داشتن نگاه خاص خداوند به خود و امداد او نمیتوان به مقابله با ابلیس رفت. روزی خداوند عیسی مسیح در خطاب به شاگردانش که از اخراج یک دیو از جوانی ناتوان مانده بودند فرمود:
«14و چون به نزد جماعت رسیدند، شخصی پیش آمده، نزد وی زانو زده، عرض کرد،15خداوندا! بر پسر من رحم کن زیرا مصروع و به شدّت متألّم است، چنان که بارها در آتش و مکرّراً در آب میافتد.16و او را نزد شاگردان تو آوردم، نتوانستند او را شفا دهند.17عیسی در جواب گفت: ای فرقة بیایمانِ کج رفتار، تا به کی با شما باشم و تا چند متحمّل شما گردم؟ او را نزد من آورید.18پس عیسی او را نهیب داده، دیو از وی بیرون شد و در ساعت، آن پسر شفا یافت.19امّا شاگردان نزد عیسی آمده، در خلوت از او پرسیدند، چرا ما نتوانستیم او را بیرون کنیم؟20عیسی ایشان را گفت: به سبب بیایمانی شما. زیرا هر آینه به شما میگویم، اگر ایمانِ به قدر دانة خردلی میداشتید، بدین کوه میگفتید از این جا بدان جا منتقل شو، البتّه منتقل میشد و هیچ امری بر شما محال نمیبود.21لیکن این جنس جز به دعا و روزه بیرون نمیرود» (متّی 17 : 14 - 21).
این شرایط نه تنها برای هر فرد صدق میکند، بلکه شامل کلیسا نیز میباشد. متأسّفانه بسیار به ندرت دیده میشود که وقتی کلیسایی مورد جفا و ستم قرار میگیرد و یا خادمینش مورد تعرّض و حمله قرار میگیرند، کلیسا به خاطرش در روزه بایستند تا بلا از آنها بگذرد. در کمال تعجّب، امروزه در اکثر اوقات دیده میشود که اعضای کلیسا در چنین مواقعی به فکر نجات خود هستند و کاملاً از این وضعیّت بیتفاوت میگذرند.
این گونه رفتار برای یک کلیسایی که ادّعای فرزند خواندگی خدا را دارد، بسیار زشت و ناپسند است. چنین عملکردی نشان از یک کلیسای کاذب و مسیحان کاذب دارد. وقتی در کتاب مقدّس، ما نمونههای بسیاری داریم که نشان میدهد چگونه قوم و کلیسای خداوند با دعا و روزه هجوم دشمنان خود را با شکست مواجه کردند و شرایط را به سود خود تغییر دادند، چرا در عصر حاضر چنین عملی کمتر دیده میشود؟
قطعاً کمتر دیده شدن چنین صحنههایی امروزه نشان از بیایمانی افراد در تشکّلات کلیساها است. که در خوش بینانهترین وضعیّت آن باید گفت که به خاطر عدم تعلیم درستِ کتاب مقدّسی است.
نظرات
ارسال یک نظر