انبیای کلیسا


انبیای کلیسا

شناخت خدمتها و عطایای روح القدس

خدمتها بسیار است امّا در ادامه قصد داریم شرحی جامع از پنج خدمت اصلی و بزرگی که پولس رسول به آنها اشاره کرده است را به همراه شرحی از بعضی خدمتهای دیگر که در کلیسا برجسته می‌باشد، ارائه دهیم. لازم به ذکر است که شناخت این خدمتها برای هر فرد مسیحی لازم و ضروری است تا از افتادن به دام خادمین کذبه و تعالیم هولناک آنان در امان بمانند.

در همین ابتدا می‌بایست به دو نکتة بسیار مهم که دانستن آن برای تمام کلیساها لازم و ضروری است اشاره کنم. این دو نکته برای تأیید خدمتهای اصلی است که پولس در عهد جدید به آنها اشاره کرده. این خدمتها از ارکان اصلی کلیسا می‌باشد، لازم و ضروری است، و اگر کسی فاقد این دو نشانه باشد به طور قطع خدمت او کاذب و مردود خداوند است.

نکتة اوّل: تمام کسانی که در خدمتهای اصلی و کهانتی کلیسا قرار می‌گیرند، می‌بایست حتماً دارای تعمید روح‌القدس بوده و برای تعمید خود یک شهادت زنده و ماوراءالطبیعه از آن داشته باشند. خداوند هرگز کسی که تعمید روح‌القدس را نداشته باشد، به چنین خدمتهای کهانتی نمی‌گمارد. شروع خدمت رسولان مسیح با تعمید روح‌القدس در روز پنطیکاست آغاز شد و بعد از آن تا به امروز به همین منوال ادامه دارد.

نکتة دوّم: تمام کسانی که در خدمتهای اصلی و کهانتی کلیسا قرار می‌گیرند، حتماً می‌بایست دارای یک مسح آسمانی از روح‌القدس باشند که آن هم با یک امر ماوراءالطبیعه تأیید می‌گردد و شاهدانی برای آن باید باشند. هیچ خدمت اصلی و کهانتی بدون انتخاب مستقیم خداوند و یا بدون مسح روح‌القدس تعیین و منصوب نمی‌گردد.

در اناجیل و اعمال رسولان مکتوب گردیده که خود مسیح، رسولانش را برگزیده و به آنان خدمتها را بخشیده، حتّی بعد از آن با پولس و برنابا نیز به همین سان عمل کرد و تا به امروز نیز به این گونه ادامه دارد.

لذا تمام اعضای کلیسا هوشیار باشند که هر خدمتی که فاقد این دو نشانه و شهادت باشند را به هیچ وجه نپذیرند هر چه قدر که آن شخص بزرگ و معتبر و معروف باشد.

 

خدمت انبیا:

"نب"در لغت به معنی"بانگ کردن"است و نبی که از آن برگرفته شده به معنی شخص بانگ زننده است. از نام نبی چنین بر می‌آید که وظیفة او بانگ زدن و خبر کردن است مانند یک منادی در ایّام قدیم که اخبار و احکام سلاطین و حکّام را به گوش عموم می‌رساند. سموئیل نبی در خصوص وظیفة نبوّتی خود می‌گوید که: «2روح خداوند به وسيلة من متكلّم شد و كلام او بر زبانم جاري گرديد» ( دوّم سموئیل 23 : 2 ).

نبی یکی از طُرُق ارتباطی خدا با انسانها است. انبیا صدای خدا در بین انسانها هستند که کلام، خبر، یا مکاشفه‌ای را که دریافت می‌کنند به همان گونه مستقیماً و بدون هیچ دخل و تصرّفی به انسانها منتقل می‌کنند.

جایگاه نبی در هیکل مقدّس خداوند بعد از رسول و با اختیاراتی محدودتر قرار دارد. نبی نمی‌تواند آن چه از خداوند دریافت نموده را تفسیر کند یا به آن کلمه‌ای بیافزاید یا از آن بکاهد.

بلعام که یک نبی در خارج از قوم اسرائیل بود، وقتی از سوی بالاق برای لعنت کردن قوم اسرائیل فرا خوانده می‌شود، به نوکران بالاق اعلام نمود که نمی‌تواند کلامی غیر از آن چه خداوند به او می‌گوید را به زبان بیاورد: «18بلعام‌ در جواب‌ نوکران‌ بالاق‌ گفت‌: اگر بالاق‌ خانة خود را پر از نقره‌ و طلا به‌ من‌ بخشد، نمی‌توانم‌ از فرمان‌ یهوه‌ خدای‌ خود تجاوز نموده‌، کم‌ یا زیاد به‌ عمل‌ آورم» ( اعداد 22 : 18 ).

 و وقتی به اصرار و وعده‌های بالاق برای لعنت قوم می‌رود در هنگامی که قوم خدا را می‌بیند به جای لعنت شروع به برکت دادن قوم می‌کند که این عمل موجب خشم بالاق می‌شود، امّا بلعام در جواب بالاق پرده از حقیقتی بر می‌دارد که یک نبی نمی‌تواند کلام خداوند را تغییر دهد: «10پس‌ خشم‌ بالاق‌ بر بلعام‌ افروخته‌ شده‌، هر دو دست‌ خود را برهم‌ زد و بالاق‌ به‌ بلعام‌ گفت‌: تو را خواندم‌ تا دشمنانم‌ را لعنت‌ کنی‌ و اینک‌ این‌ سه‌ مرتبه‌ ایشان‌ را برکت‌ تمام‌ دادی‌.11پس‌ الآن‌ به‌ جای‌ خود فرار کن‌! گفتم‌ که‌ تو را احترام‌ تمام‌ نمایم‌. همانا خداوند تو را از احترام‌ باز داشته‌ است‌.12بلعام‌ به‌ بالاق‌ گفت‌: آیا به‌ رسولانی‌ که‌ نزد من‌ فرستاده‌ بودی‌ نیز نگفتم‌13که‌ اگر بالاق‌ خانۀ خود را پر از نقره‌ و طلا به‌ من‌ بدهد، نمی‌توانم‌ از فرمان‌ خداوند تجاوز نموده‌، از دل‌ خود نیک‌ یا بد بکنم‌ بلکه‌ آن چه‌ خداوند به‌ من‌ گوید آن‌ را خواهم‌‌گفت‌» (اعداد 24 : 10 - 13)؟

یک نبی مسح شده و راستین نمی‌تواند، بلکه اجازه ندارد تا به کلام نبوّتی خدا کلمه‌ای بیافزاید یا از آن کم کند، بلکه می‌بایست عین آن چیزی را که دریافت می‌کند را اعلام دارد. همان گونه که پطرس رسول نیز در این خصوص اعلام می‌دارد: «21زيرا كه نبّوت به ارادة انسان هرگز آورده نشد، بلكه مردمان به روح‌القدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند» ( دوّم پطرس 1 : 21 ).

سموئیل نبی در خصوص حالات انبیایی که در هنگام دریافت نبوّت و اعلام آن تحت نفوذ و قدرت روح‌القدس قرار می‌گیرند، می‌گوید که: «6و روح خداوند بر تو مستولي شده، با ايشان نبوّت خواهي نمود و به مرد ديگر متبدّل خواهي شد» ( اوّل سموئیل 10 : 6 ).

دقّت داشته باشید که نبی کسی است که کلام یا پیغام خدا را به دو طریق آشکار دریافت کند: 1- یا به گوش خود کلام خدا را بشنود؛ 2- به چشم چیزی که خداوند به او نشان می‌دهد را بیان کند. در خارج از این دو طریق هر ادّعای دیگری باطل است.

کتاب مقدّس نبی را با نامهای دیگری نیز معرّفی می‌کند، که این نامها با خود مفاهیمی را نیز به شنونده تفهیم می‌کند که به تشریحی مختصر از آنها خواهیم پرداخت.

 

پسر انسان:

پسر انسان به انبیایی اطلاق می‌شده که در هنگام دریافت کلام خدا منقلب کلام شده و با آن کلام یکی می‌شدند، این افراد در جریان یک انقلاب درونی هنگام دریافت کلام خدا کاملاً منقلب شده و در تسخیر خداوند تبدیل به زبان خدا برای قوم خدا می‌گردند و خدا از زبان آنان سخن می‌گوید. کلام خدا شخص را متبدّل می‌کند و آن شخصیّت انسانی را به کنار می‌زند و دیگر این خدا است که متکلّم خواهد بود، به خاطر همین به برخی انبیا"پسر انسان"نیز می‌گفتند: «4بنابراین‌ برای‌ ایشان‌ نبوّت‌ کن‌. ای‌ پسر انسان‌ نبوّت‌ کن‌» ( حزقیال 11 : 4 ).

حزقیال نبی در خصوص این که یک نبی حقیقی خداوند، نمی‌تواند به جز آن چه خداوند به او می‌فرماید را به زبان بیاورد، و حتّی چگونگی تأثیرپذیری یک نبی از روح خدا، می‌گوید که خداوند: «1که مرا گفت‌: ای‌ پسر انسان‌ بر پایهای‌ خود بایست‌ تا با تو سخن‌ گویم‌.2و چون‌ این‌ را به‌ من‌ گفت‌، روح‌ داخل‌ من‌ شده‌، مرا بر پایهایم‌ برپا نمود. و او را که‌ با من‌ تکلّم‌ نمود شنیدم» ( حزقیال 2 : 1 - 2 ).

پسر انسان از جنبة صادر شدة پدر آسمانی، همان کلام خدا است که به صورت انسانی مکشوف گردیده است. در کتب مقدّس هرگاه به خداوند عیسی مسیح از جایگاه یک نبی نگاه شده، یا به عبارتی به عنوان یک نبی خواسته که معرّفی شود"پسر انسان"خطاب گردیده.

حتّی خود خداوند عیسی مسیح نیز هرگاه می‌خواست خودش را به عنوان یک نبی معرّفی کند به عنوان پسر انسان معرّفی می‌کرد: «13و هنگامی که عیسی به نواحی قیصریّه فیلِپس آمد، از شاگردان خود پرسیده، گفت، مردم مرا که پسر انسانم چه شخص می‌گویند» ( متّی 16 : 13 )؟

 

دیده‌بان:

دیده‌بانی یکی دیگر از وجوهات یک نبی است. همان طور که از اسم دیده‌بان بر می‌آید او رصد کنندة وقایعی است که در عقب کلیسا و قوم خداوند یا برای سرزمینی به وقوع خواهد پیوست. خداوند وقایعی که برای قومش عن‌قریب است را به دیده‌بانش نشان می‌دهد، یک دیده‌بان این وقایع را حسب دریافتِ مکاشفات آسمانی می‌بیند و به اطّلاع عموم می‌رساند.

در کتاب اشعیای نبی، خداوند در خصوص چگونگی دریافت و ارائة مکاشفات توسّط انبیای دیده‌بان می‌فرماید: «8آواز دیده‌بانان‌ تو است‌ که‌ آواز خود را بلند کرده‌، با هم‌ ترنّم‌ می‌نمایند، زیرا وقتی‌ که‌ خداوند به‌ صهیون‌ رجعت‌ می‌کند ایشان‌ معاینه‌ خواهند دید» ( اشعیا 52 : 8 ).

دیده‌بانان نیز در دریافتهای خود کاملاً مجذوب روح نبوّتی شده و از خود نمی‌توانند در خصوص آن چه می‌بینند اراده‌ای داشته باشند.

یک دیده‌بان به طور خاص یک هشدار دهنده است، دیده‌بان پیام‌آور وقایع هولناکی است که برای قوم و ملّتی به وقوع خواهد پیوست چنان که حزقیال نبی نیز در این خصوص می‌فرماید: «16و بعد از انقضای‌ هفت‌ روز واقع‌ شد که‌ کلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:17ای‌ پسر انسان‌ تو را برای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ دیده‌بان‌ ساختم‌، پس‌ کلام‌ را از دهان‌ من‌ بشنو و ایشان‌ را از جانب‌ من‌ تهدید کن‌» ( حزقیال 3 : 16 - 17 ).

خدمت یک دیده‌بان کاملاً بصری است و او توانایی دیدن وقایعی را دارد که در آینده به وقوع خواهد پیوست، او بینندة مکاشفات است. این وقایع عموماً برای امّتها می‌باشد ولی از آن جایی که قوم خدا ( کلیسا ) نیز در ارتباط با امّتها می‌باشد، کار دیده‌بان هشدار دادن به قوم خدا ( کلیسا ) می‌باشد تا از بلای در پیش روی کنار بمانند، و از سویی دیگر برای نهیب زدن به امّتهایی است که بلا برای آنان نازل خواهد شد. کلاً زبان دیده‌بان تند و ترسناک است و خوشایند همگان نیست، غالباً دشمنان بسیاری نیز خواهد داشت.

ارمیای نبی در خصوص خدمت خود می‌فرماید: «9آنگاه‌ خداوند دست‌ خود را دراز کرده‌، دهان‌ مرا لمس‌ کرد و خداوند به‌ من‌ گفت‌: اینک‌ کلام‌ خود را در دهان‌ تو نهادم‌.10بدان‌ که‌ تو را امروز بر امّتها و ممالک‌ مبعوث‌ کردم‌ تا از ریشه‌ برکنی‌ و منهدم‌ سازی‌ و هلاک‌ کنی‌ و خراب‌ نمایی‌ و بنا نمایی‌ و غرس‌ کنی‌11پس‌ کلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌: ای‌ ارمیا چه‌ می‌بینی‌؟ گفتم‌: شاخه‌ای‌ از درخت‌ بادام‌ می‌بینم‌12خداوند مرا گفت‌: نیکو دیدی‌ زیرا که‌ من‌ بر کلام‌ خود دیده‌بانی‌ می‌کنم‌ تا آن‌ را به‌ انجام‌ رسانم‌.13پس‌ کلام‌ خداوند بار دیگر به‌ من‌ رسیده‌، گفت‌: چه‌ چیز می‌بینی‌؟ گفتم‌: دیگی‌ جوشنده‌ می‌بینم‌ که‌ رویش‌ از طرف‌ شمال‌ است‌.14و خداوند مرا گفت‌: بلایی‌ از طرف‌ شمال‌ بر جمیع‌ سکنه‌ این‌ زمین‌ منبسط‌ خواهد شد» ( ارمیا 1 : 9 - 14 ).

 

رائی:

به برخی انبیا، رائی نیز می‌گویند. رائی به معنی مکشوف کننده، بیننده، مق، مرئی، دیده شده است. رائیان نیز از نوع انبیایی هستند که از وقایع آینده اخبار می‌کنند و دروازة مکاشفات آسمانی برایشان گشوده می‌گردد؛ و یا اسرار را از زبان خداوند دریافت می‌کنند و اعلام می‌دارند. رائی علاوه بر این که نبوّتها را به صورت شنیداری از خداوند دریافت می‌کند همچنین می‌تواند در روح نبوّتی آینده را ببیند که دارای پیغامی برای کلیسا، مردم و یا شخصی خاص باشد.

کتاب مقدّس در بیشتر مواقع از سموئیل نبی با عنوان رائی یاد می‌کند مانند: «28و هر آن چه‌ سموئیل‌ رائی‌ و شاؤل‌ بن‌ قَیس‌ و اَبْنیر بن‌ نیر و یوآب‌ بن‌ صَرُویه‌ وقف‌ کرده‌ بودند و هر چه‌ هر کس‌ وقف‌ کرده‌ بود زیر دست‌ شَلُومیت‌ و برادرانش‌ بود» ( اوّل تواریخ 26 : 28 ).

در کتب مقدّس بسیار دیده می‌شود که یک نبی با عنوان رائی معرّفی می‌گردد: «12و اَمَصیا به‌ عاموس‌ گفت‌: ای‌ رائی‌ برو و به‌ زمین‌ یهودا فرار کن‌ و در آن جا نان‌ بخور و در آن جا نبوّت‌ کن‌.13امّا در بیت‌ئیل‌ بار دیگر نبوّت‌ منما چون که‌ آن‌ مَقْدَس‌ پادشاه‌ و خانه سلطنت‌ می‌باشد» ( عاموس 7 : 12 - 13 ).

همچنین جاد که یک نبی خاص در زمان داوود بوده نیز با عنوان رائی خطاب می‌گردیده: «9و خداوند جاد را که‌ رائی‌ داوود بود خطاب‌ کرده‌، گفت‌:10برو و داوود را اعلام‌ کرده‌، بگو خداوند چنین‌ می‌فرماید: من سه‌ چیز پیش‌ تو می‌گذارم‌؛ پس‌ یکی‌ از آنها را برای‌ خود اختیار کن‌ تا برایت‌ به‌ عمل‌ آورم» ( اوّل تواریخ 21 : 9 - 10 ).

خصوصیّات رائی و نبی دقیقاً مشابه هم است تا جایی که می‌توان گفت رائی فقط نام دیگر یک نبی است.

 

نتیجة کلی:

امّا آیا بین نبی، پسر انسان، دیده‌بان و رائی تفاوتی وجود دارد؟ در اصل موضوع خیر و همه جزو انبیا قرار می‌گیرند. تفاوت در چگونه خطاب کردنشان، به حالات دریافتهای نبوّتی آنها از خداوند بر می‌گردد. مثلاً:

ü    نبی یک ندا کننده از سوی خداوند است و به وجه منادی بودن او اشاره دارد، نبی صدای خداوند را می‌شنود و بازگو می‌کند؛

ü    پسر انسان به وجهی از انبیا اشاره می‌کند که شخص با کلام خدا یکی شده و در تسخیر روح پر قوّت خداوند قرار می‌گیرد و نبوّت می‌کند؛

ü    دیده‌بان یک بینندة وقایع آینده است و به وجه دیده‌بانی او اشاره دارد، دیده‌بان وقایع آینده را می‌بیند و بازگو می‌کند؛

ü    رائی یک مکشوف کنندة اسرار و وقایع است و به وجه خبر رسانی شخص از اسرار نادانسته و ندیده اشاره می‌کند که می‌تواند با کلام خدا و یا حسب مکاشفة بصری دریافت کرده باشد؛

 

طُرُق دریافت انبیا:

گاهی اوقات دریافتهای ذهنی یک فرد با وقایعی که بعداً اتّفاق می‌افتد یکی می‌شود، و یا حدسیّات یک شخص با واقعیّتی که از آن خبر نداشته هماهنگ می‌گردد! در بعضی از این مواقع دیده شده که خود شخص یا دیگران به هیجان آمده و این را نبوّت محسوب می‌کنند و شخص را یک نبی به حساب می‌آورند.

متأسّفانه این آغاز یک خطای بزرگی است که در اکثر مواقع به فاجعه‌ای منتهی می‌گردد. این که چگونه این اتّفاق برای یک شخص می‌افتد مربوط به موضوع این کتاب نیست و می‌بایست در کتابی دیگر که به شیطان و دنیای شریران مربوط می‌شود به آن پرداخت. امّا در این بخش برای درک درست از چگونگی دریافتهای انبیا به شرحی جامع از آن خواهیم پرداخت.

یک نبی پیغام خدا را با گوش سر می‌شنود و با چشم به صورت مکاشفه می‌بیند. گاهی دریافتها فقط شنیداری و از طریق گوش سر است: «10و مرا گفت‌: ای‌ پسر انسان‌ تمام‌ کلام‌ مرا که‌ به‌ تو می‌گویم‌ در دل‌ خود جا بده‌ و به‌ گوشهای‌ خود استماع‌ نما» ( حزقیال 3 : 10 ). در این مواقع ستون آتش یا شکینه بر گوش قرار گرفته و روح‌القدس از درون جلال خدا با او سخن می‌گوید.

گاهی دریافتها فقط دیدنی به صورت مکاشفه و از طریق چشم است: «1در سال‌ سوّم‌ سلطنت‌ بَلْشصر پادشاه‌، رؤیایی‌ بر من‌ دانیال‌ ظاهر شد بعد از آن که‌ اوّل‌ به‌ من‌ ظاهر شده‌ بود.2و در رؤیا نظر کردم‌ و می‌دیدم‌ که‌ من‌ در دارالسلطنه‌ شوشن‌ که‌ در ولایت‌ عیلام‌ می‌باشد بودم‌ و در عالم‌ رؤیا دیدم‌ که‌ نزد نهر اولای‌ می‌باشم‌.3پس‌ چشمان‌ خود را برافراشته‌، دیدم‌ که‌ ناگاه‌ قوچی‌ نزد نهر ایستاده‌ بود که‌ دو شاخ‌ داشت‌ و شاخهایش‌ بلند بود و یکی‌ از دیگری‌ بلندتر و بلندترین‌ آنها آخر برآمد. ...» ( دانیال 8 : 1 - ... ). در این مواقع چشم شخص تحت نفوذ روح‌القدس به مکاشفات عجیب که دارای پیغامی خاص است باز و بینا می‌شود.

گاهی دریافتها هم شنیداری و هم دیدنی به صورت مکاشفه و از طریق گوش سر و چشم است: «17ای‌ پسر انسان‌ تو را برای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ دیده‌بان‌ ساختم‌، پس‌ کلام‌ را از دهان‌ من‌ بشنو و ایشان‌ را از جانب‌ من‌ تهدید کن» ( حزقیال 3 : 17 ). در این مواقع نیز ستون آتش یا شکینه بر شخص قرار گرفته و روح‌القدس از درون جلال خدا با او سخن می‌گوید و چیزهایی را نشان می‌دهد.

و ایضاً مانند: «4و اینک‌ جلال‌ خدای‌ اسرائیل‌ مانند آن‌ رؤیایی‌ که‌ در هامون‌ دیده‌ بودم‌ ظاهر شد.5و او مرا گفت‌: ای‌ پسر انسان‌ چشمان‌ خود را به سوی‌ راه‌ شمال‌ برافراز! و چون‌ چشمان‌ خود را به سوی‌ راه‌ شمال‌ برافراشتم‌، اینک‌ به طرف‌ شمالی‌ دروازه‌ مذبح این‌ تمثالِ غیرت در مدخل‌ ظاهر شد.6و او مرا گفت‌: ای‌ پسر انسان‌ آیا تو آن چه‌ را که‌ ایشان‌ می‌کنند می‌بینی‌؟ یعنی‌ رجاسات‌ عظیمی‌ که‌ خاندان‌ اسرائیل‌ در این جا می‌کنند تا از مَقْدَس‌ خود دور بشوم‌؟ امّا باز رجاسات‌ عظیم‌تر خواهی‌ دید» ( حزقیال 8 : 4 - 6 ).

حال یک نبی نبوّتها را چگونه دریافت می‌کند؟ خدا با هر سه طریق ممکن یعنی خواب، رؤیا و بیداری با انبیای خود سخن می‌گوید و به آنها مکاشفات نشان می‌دهد. حال امکان دارد یک نبی فقط در بیداری با خداوند ارتباط داشته باشد؛ و یا یک نبی دیگر فقط در رؤیا؛ و یا یک نبی دیگر فقط در خواب؛ هر چند این نیز بسیار دیده شده که یک نبی به دو یا همة این طُرُق با خداوند ارتباط داشته باشد. در هر یک از این سه طُرُق، در کیفیّت و اصل موضوع که کلام و پیغام خداوند است فرقی نمی‌کند.

امّا چگونگی ارتباط با خداوند به سطح باورپذیری اشخاص مربوط می‌شود. مثلاً انبیای بسیار شکّاک و یا خیلی محتاط که نمی‌خواهند کوچک‌ترین اشتباهی بکنند و معمولاً باید هر چیزی را به چشم و گوش ببینند تا باور کنند در بیداری کامل دریافت می‌کنند که موسی از این دسته اشخاص بود.

و یا انبیایی که در رؤیا ارتباط می‌گیرند اشخاصی هستند که در عین هوشیاری و محتاط بودن تا حدودی نیز با ایمان قلبی چیزهای دریافتی را باور می‌کنند و رؤیا که مرز بین خواب و بیداری است هم برایشان معتبر است.

ولی انبیایی که در خواب با خداوند ارتباط دارند از آن دسته اشخاصی هستند که بسیار نسبت به کلام خدا باورپذیر و مطیع هستند که بدون تعمّق و معطّلی حتّی جانشان را برای اطاعت از کلام خداوند می‌گذارند و با تمام ایمان آن چه که حتّی در خواب به آنان داده شود را هم می‌پذیرند، برای اینان کلام خدا معتبر است حتّی در خواب که می‌تواند صحیح هم نباشد، قابل پذیرش است.

 

چگونگی شناخت خدمت نبی:

یکی از تلاشهای بسیار سخت و مهم شیطان، وارد کردن انبیای کذبه در کلیساها هست. خود من در طول یک سال، در یک کلیسای محلی فقط، شاهد سر بیرون آوردن پنج نفر بودم. وجود این انبیای کذبه و باور کردنشان از سوی کلیسا مقدّمه‌ای است هولناک برای انحراف سریع و منقطع شدن یک کلیسا از بدن حقیقی خداوند.

در ادامه توجّة شما را به سه موضوع و نشانة بسیار مهم و ضروری در خصوص شناخت یک نبی جلب می‌کنم که حتماً می‌بایست کلیساها در خصوص آنها هوشیار باشند.

 

خدمت نبی فقط برای یک شخص است:

در یک کلیسا عطیّة نبوّت می‌تواند به چندین نفر داده شود، امّا جایگاه خدمت نبی را خداوند فقط به یک نفر وا گذار می‌کند و تنها در خصوص امور کلیسا، منطقه، کشور و دنیا فقط با همان یک نفر صحبت می‌کند و مکاشفات نشان می‌دهد.

محال ممکن است خداوند در کلیسای خود در منطقه‌ای از دو نبی استفاده کند؛ این هرگز اتّفاق نیفتاده. کسان دیگری که دارای عطیّة نبوّت هستند در خصوص امور شخصی خود معمولاً نبوّتی دریافت می‌کنند، مانند یوسف شوهر مریم که خوابهای زیادی از سوی خداوند در خصوص همسرش مریم و خداوند عیسی مسیح دریافت می‌کرد و همه مربوط به او و خانواده‌اش می‌شد.

لذا هرگاه در کلیسایی یک نبی صادق باشد، هر نبوّتی از سوی هر کس دیگری که مربوط به امور کلیسا یا منطقه‌ای وسیع‌تر باشد، کاذب می‌باشد و از سوی خدا نیست.

این را نیز همیشه به یاد داشته باشید که هرگاه نبیِ برگزیدة خداوند برای آن عصر را شناختید، هرگز با او به مقابله نایستید زیرا آن نبی حکم کلام خدا را دارد و خداوند اهانت کنندگان کلامش را بی‌جواب نخواهد گذاشت.

موسی نبی منصوب شدة خداوند برای قوم بود، و خواهر او مریم نیز تنها یک نبیّه بود، کتاب مقدّس از گستاخی مریم به موسی که نبیِ در خدمت خداوند بود حکایتی را مکتوب می‌دارد که بسیار آموزنده است. به تک تک این آیات توجّه کنید زیرا برای همین قسمت است.

«1و مریم‌ و هارون‌ دربارۀ زن‌ حبشی‌ که موسی‌ گرفته‌ بود، بر او شکایت‌ آوردند، زیرا زن‌ حبشی‌ گرفته‌ بود.2و گفتند: آیا خداوند با موسی‌ به‌ تنهایی‌ تکلّم‌ نموده‌ است‌، مگر به‌ ما نیز تکلّم‌ ننموده‌؟ و خداوند این‌ را شنید.3و موسی‌ مرد بسیار حلیم‌ بود، بیشتر از جمیع‌ مردمانی‌ که‌ بر روی‌ زمین‌اند.4در ساعت‌ خداوند به‌ موسی‌ و هارون‌ و مریم ‌گفت‌: شما هر سه‌ نزد خیمۀ اجتماع‌ بیرون‌ آیید. و هر سه‌ بیرون‌ آمدند.5و خداوند در ستون‌ ابر نازل‌ شده‌، به‌ در خیمه‌ ایستاد، و هارون‌ و مریم‌ را خوانده‌، ایشان‌ هر دو بیرون‌ آمدند.6و او گفت‌: الآن‌ سخنان‌ مرا بشنوید: اگر در میان‌ شما نبی‌ای‌ باشد، من‌ که‌ یهوه‌ هستم‌، خود را در رؤیا بر او ظاهر می‌کنم‌ و در خواب‌ به‌ او سخن‌ می‌گویم‌.7امّا بندۀ من‌ موسی‌ چنین‌ نیست‌. او در تمامی‌ خانۀ من‌ امین‌ است‌.8با وی‌ رو به رو و آشکارا و نه‌ در رمزها سخن‌ می‌گویم‌، و شبیه‌ خداوند را معاینه‌ می‌بیند. پس‌ چرا نترسیدید که‌ بر بندۀ من‌ موسی‌ شکایت‌ آوردید؟9و غضب‌ خداوند بر ایشان‌ افروخته‌ شده‌، برفت‌.

10و چون‌ ابر از روی‌ خیمه‌ برخاست‌، اینک‌ مریم‌ مثل‌ برف‌ مبروص‌ بود، و هارون‌ بر مریم‌ نگاه‌ کرد و اینک‌ مبروص‌ بود.11و هارون‌ به‌ موسی‌ گفت‌: وای‌ ای‌ آقایم‌، بار این‌ گناه‌ را بر ما مگذار زیرا که‌ حماقت‌ کرده‌، گناه‌ ورزیده‌ایم‌.12و او مثل‌ میّته‌ای‌ نباشد که‌ چون‌ از رحم‌ مادرش‌ بیرون‌ آید، نصف‌ بدنش‌ پوسیده‌ باشد.13پس‌ موسی‌ نزد خداوند استغاثه‌ کرده‌، گفت‌: ای‌ خدا او را شفا بده‌!14خداوند به‌ موسی‌ گفت‌: اگر پدرش‌ به‌ روی‌ وی‌ فقط‌ آب‌ دهان‌ می‌انداخت‌، آیا هفت‌ روز خجل‌ نمی‌شد؟ پس‌ هفت‌ روز بیرون‌ لشکرگاه‌ محبوس‌ بشود، و بعد از آن‌ داخل‌ شود.15پس‌ مریم‌ هفت‌ روز بیرون‌ لشکرگاه‌ محبوس‌ ماند، و تا داخل‌ شدن‌ مریم‌، قوم‌ کوچ‌ نکردند.16و بعد از آن‌، قوم‌ از حضیروت‌ کوچ‌ کرده‌، در صحرای‌ فاران‌ اردو زدند» ( اعداد 12 : 1 - 16 ).

مریم با بیان این که او نیز یک نبیّه است، خواست خود را هم تراز با موسی بگرداند از این روی بر موسی که نبی در خدمت خدا بود ایراد آورد، و خداوند علاوه بر این که او را سخت تنبیه نمود در آیات 5 الی 9 از طریق ارتباطش با انبیای در خدمت پرده بر می‌دارد.

 

تأیید شدن یک نبی توسّط نبوّتهایش است:

علاوه بر نکاتی که در باب 12 کتاب اعداد مکتوب گردیده برای این که یک نبی صادق از نبی کاذب مشخّص گردد، خداوند می‌فرماید: «20و امّا نبیای‌ که‌ جسارت‌ نموده‌، به‌ اسم‌ من‌ سخن‌ گوید که‌ به‌ گفتنش‌ امر نفرمودم‌، یا به‌ اسم‌ خدایان‌ غیر سخن‌ گوید، آن‌ نبی‌ البتّه‌ کشته‌ شود.21و اگر در دل‌ خود گویی‌: سخنی‌ را که‌ خداوند نگفته‌ است‌، چگونه‌ تشخیص‌ نماییم‌.22هنگامی‌ که‌ نبی‌ به‌ اسم‌ خداوند سخن‌ گوید، اگر آن‌ چیز واقع‌ نشود و به‌ انجام‌ نرسد، این‌ امری‌ است‌ که‌ خداوند نگفته‌ است‌، بلکه‌ آن‌ نبی‌ آن‌ را از روی‌ تکبّر گفته‌ است‌. پس‌ از او نترس» ( تثنیّه 18 : 20 - 22 ).

علاوه بر دو اصلِ لازم یعنی تعمید روح‌القدس و مسح خدمتی، یک نبی را میتوان از صحّت نبوّتهایش نیز شناخت.  حکم انبیای کذبه در عهد عتیق مرگ بوده که با توجّه به فیض خداوند در عهد جدید به اخراج از کلیسا و پرهیز از هر گونه ارتباط با آنها است.

منظور از نبوّتهای صحیح یک نبی چیست؟

ü    نبوّتهای او بیش از چند مورد باشد و همه به تحقّق پیوسته باشد؛

ü    نبوّتهای او برای زمانهای دور باشد؛

ü    نبوّتهای او همگانی و پیرامون کلیسا یا منطقه، کشور و یا جهانی باشد؛

ü    نبوّتهای او را نتوان به هیچ وجه با توجّه به شرایط زمانه هم حدس زد؛

ü    نبوّتهای او با کتاب مقدّس و کلام خدا حتّی ذرّه‌ای در تضاد نباشد؛

گونه‌ای متداول از انبیای کذبه:

متأسّفانه یکی از انواع انبیای کذبه‌ای که بسیار در کلیساها وجود دارند، جاهلانی هستند که بدون مسح خدمتی بر مسندهای کلیسا تکیه زده‌اند و هیچ چیزی از کتاب مقدّس نمی‌دانند. این اشخاص از روی تکبّر و توهّم ذهنی خود که حاصل تعلیمات غلط شبانان و معلّمین کذبه است به منجلابی افتاده‌اند که به سمت هلاکت می‌رود.

ثمرة این دسته از انبیای کذبه همیشه به نابودی روحانی یک کلیسا ختم شده لذا لازم است شدیداً از این گونه افراد پرهیز گردد.

یقیناً بسیار شنیده‌اید که خادمی در کلیسا پشت منبر می‌ایستد و یا دست به قلم می‌شود و در شبکه‌های اجتماعی مدّعی می‌شود که: پیغام امروز خداوند برای شما این است؛ یا می‌گوید: خداوند این پیغام را در دل من گذاشته و می‌خواهم با شما قسمت کنم! آنان با چنین جملاتی کلیسا را به وجد می‌آورند و از سویی دیگر خود را به عنوان یک قدّیس جا می‌زنند. چنین اشخاصی آن قدر منحرف هستند که حتّی نباید آنان را به کلیساها راه داد.

چگونه شخصی که مدّعی خدمت برای خداوند است، آن قدر می‌تواند نادان باشد که نفهمد بیان این گونه جملات دقیقاً به معنی آن است که دارد خودش را یک نبی معرّفی می‌کند؟ خدا پیغام خود را فقط توسّط یک رسول یا نبی می‌فرستد و فقط رسولان و انبیا هستند که می‌توانند مدّعی داشتن پیغامی از سوی خداوند باشند، آن هم به شرطی که صدای خداوند را شنیده و یا مکاشفه‌ای از خداوند دریافت نموده باشند. حتّی هیچ شبان یا معلّمی اجازه بیان چنین جملاتی را ندارد.

کسی خارج از این دو خدمتِ تأیید شده، اگر سخنانی این چنینی بر زبان آورد خود را در جایگاه نبی کاذب نشانده و حکم چنین افرادی اخراج از کلیسا است. مهم نیست کیست و چه جایگاهی در کلیسا دارد، خداوند به انبیای کذبه که به او افترا می‌زنند و به دروغ از زبان او سخن می‌گویند رحم نخواهد کرد. هر ادّعایی را چه آگاهانه و یا جاهلانه منتصب به خداوند کردن دقیقاً حکم افترا زدن به خداوند است.

حکم چنین افرادی اخراج از کلیسا است و اگر او کلیسا را ملک شخصی خود می‌داند که نمی‌توانید بیرونش کنید، آن کلیسا کنیسه شیطان است و باید از آن جا خارج شد.

 

انبیا منفور کلیسا:

شاید شنیدن این جمله عجیب باشد امّا متأسّفانه عین حقیقت است؛ انبیا همیشه منفور اهل خانه، کلیسا و قوم خود بوده‌اند، و حتّی در اکثر مواقع توسّط کلیسا طرد شده‌اند. خود خداوند عیسی مسیح می‌فرماید: «4...، نبی بی‌حرمت نباشد جز در وطن خود و میان خویشان و در خانة خود» ( مرقس 6 : 4 ).

چرا این چنین است؟ زبان یک نبی همیشه تند و برنده است. او به کلام خدا سخن می‌گوید و کلام خدا بسیار قاطع است. کلام خدا برای اهل دنیا خوشایند نیست زیرا به گناه ملزم می‌سازد. همة ایمانداران به مسیح، مسیحی نیستند و به ذرّیّت روحانی خدا تبدیل نشده‌اند، هنوز اکثریّت با حکمت دنیا زندگی می‌کنند و حکمت دنیا در دشمنی با خداوند است و کلام او را نمی‌پذیرد. هر چند مدّعی مسیحیّت هستند امّا معرفت مسیحی ندارند، دقیقاً مانند قوم اسرائیل با وجودی که اسرائیلی بودند امّا اسرائیلی محسوب نمی‌شدند: «6و لیکن چنین نیست که کلام خدا ساقط شده باشد؛ زیرا همه که از اسرائیل‌اند، اسرائیلی نیستند» ( رومیان 9 : 6 ).

لذا در عهد عتیق خود قوم قاتل انبیای خود بودند و امروزه نیز خود کلیسا کوبندگان انبیای خداوند می‌باشند. و جالب این که همیشه یک نبی حقیقی در دنیا مورد لعن و دشنام کلیساها بوده و طرد شده می‌باشد.

در پایان باید گفت که عطیّة نبوّت هم برای مردان و هم زنان است. پطرس رسول با استناد به نبوّتِ باب دوّم کتاب یوئیل نبی می‌گوید: «17که، خدا می‌گوید در ایّام آخر چنین خواهد بود که از روح خود بر تمامِ بشر خواهم ریخت و پسران و دختران شما نبوّت کنند و جوانان شما رؤیاها و پیران شما خوابها خواهند دید؛18و بر غلامان و کنیزان خود در آن ایّام از روح خود خواهم ریخت و ایشان نبوّت خواهند نمود» ( اعمال رسولان 2 : 17 - 18 ).

ما نبیّة زن در عهد عتیق نیز داشته‌ایم مانند مریم خواهر موسی و ...؛ امّا باید دقّت کرد که نبوّت هیچ زنی در کتب مقدّس آورده نشده؛ یا به زبانی دیگر هیچ نبوّتی از آیندة دور که برای قوم، یا ملّتی باشد، هرگز به هیچ زنی داده نشده است. حتّی وقتی به انبیای بزرگ هر عصر که خدا با آنان سخن می‌گفته نیز نگاه کنیم در میان آنان حتّی یک زن وجود نداشته.

لذا برای زنان نبوّت در اندازة امور شخصی او و ارتباطش با خداوند بوده و هیچ جایگاه خدمتی در بدنة قوم و کلیسا ندارد. تاریخ نشان می‌دهد که خدا هرگز از یک زن در جایگاه خدمتی استفاده نمی‌کند و هرگز به یک زن نبوّتی در راستای کلیسا و قوم و ملّتی نمی‌دهد. پس جایگاه خدمت یک نبی نیز فقط متعلّق به مردان است.

چنان که یوئیل نبی می‌فرماید: «28و بعد از آن‌ روح‌ خود را بر همة بشر خواهم‌ ریخت‌ و پسران‌ و دختران‌ شما نبوّت‌ خواهند نمود و پیران‌ شما و جوانان‌ شما رؤیاها خواهند دید.29و در آن‌ ایّام‌ روح‌ خود را بر غلامان‌ و کنیزان‌ نیز خواهم‌ ریخت» ( یوئیل 2 : 28 - 29 ).

 

برگرفته از کتاب شناخت خدمتها و عطایای روح القدس ؛ نویسنده: لوک رایان

 

این اثر تحت مجوز Creative Commons Attribution 4.0 International ( CC BY 4.0 ) منتشر شده است. استفاده از این اثر تنها در صورتی مجاز است که محتوای اصلی بدون هیچ گونه تغییری حفظ شده و منبع به دقّت ذکر گردد.




نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

شمّاسان کلیسا

جهان در آشوب ادیان

دعای چه کسانی رد یا پذیرفته می‌شود